به گزارش افکارنیوز، انتقاد از حمید درخشان این روزها به آسانترین کار ممکن تبدیل شده است. مربی بازنده را دوست و دشمن مینوازند و در این راه رحم هم نمیکنند.
درخشان شاید اگر با پای خودش میرفت و شکست در پرسپولیس را میپذیرفت، این فشارها به حداقل میرسید اما او بر ماندن در پرسپولیس اصرار کرد. اصرار حتی بابت آن کار بدتر از اشتباه! اشتباهی در حد ارائه برنامه دو ساله که تردید نداریم نه هیأتمدیره به تبعات این خبر فکر کرد و نه حتی خود درخشان به آخر و عاقبتش اندیشید.
در هر حال طبیعی است که درخشان دوست دارد سرمربی پرسپولیس باقی بماند. مگر پیش از او علی دایی دوست داشت برود؟ مسلماً چنین نیست و دایی هم با تصمیم شخصی رئیس هیأت مدیره پرسپولیس از سمت خود برکنار شد.
حمید درخشان اما شوک مورد نظر پرسپولیس نبود. او نه در جامحذفی نتیجه گرفت و نه در لیگ با پرسپولیس رستگار شد. گاهی وقتها در مربیگری چنین اتفاقاتی پیش میآید و یک مربی به هر دری میزند، حتی یک روزنه هم برایش گشوده نمیشود.
تمام امید درخشان این است که چند برد پشت سر هم بیاورد و فضا را به سود خود تلطیف کند اما گاهی اوقات این طور میشود؛ یعنی نمیشود و چرخ روزگار به نفع ما نمیچرخد.
ما هم میتوانیم دوباره درخشان را با واژههای خود سلاخی کنیم. میتوانیم او را زیر سؤال ببریم. میتوانیم تا جایی که در توان داریم از درخشان انتقاد کنیم اما تصور میکنیم مادامی که او متوجه فاجعه نشود، نوشتههای ما مثل آب در هاون کوبیدن است.
ما دوست داريم خود حميد درخشان به عنوان يك بازيكن فوتبال، نخبه و يكي از بهترين بازيكنان اين مملكت به اين نتيجه برسد كه پرسپوليس با حضور او رستگار نميشود. اصرار براي ماندن در اين تيم، همان تتمه اعتباري كه در مربيگري براي او باقي گذاشته را ميسوزاند. دوست داريم خود او متوجه اين واقعيت شود...
نیمکت پرسپولیس و پی بردن به یک فاجعه
انتقاد از حمید درخشان این روزها به آسانترین کار ممکن تبدیل شده است. مربی بازنده را دوست و دشمن مینوازند و در این راه رحم هم نمیکنند.