دژاگه: دهانم را باز می‌کنم!

به گزارش افکارنیوز، شاید در پایان مصاحبه مکثی کنید و باورتان نشود اشکان دژاگه، پسر آرام و بی‌حاشیه تیم‌ ملی چنین حرف‌هایی را به زبان آورده است اما می‌گویند هر کس آستانه صبر و تحملی دارد و پیداست با اظهارات اسدی دبیرکل جدید فدراسیون، کاسه صبر اشکان لبریز شده است. او باور نمی‌کند که دبیرکل، عملکرد تیم ‌ملی و کروش را پایین‌تر از استانداردها خوانده و مدام می‌گوید حرف‌های اسدی را نمی‌فهمد. دژاگه عادت ندارد درباره مشکلات تیم‌ ملی حرف بزند. حداقل بارها او را در شرایط سخت امتحان کرده‌ایم ولی در این گفت‌وگو، به ناگهان حقایقی را بازگو می‌کند و از مشکلاتی حرف می‌زند که به قول خودش «خنده‌دار» است. او می‌گوید در همین اردوی عید نوروز، لباس تمرینی نداشتند! این شما و این هم مصاحبه‌ای متفاوت از اشکان دژاگه‌؛ بازیکنی که شاید هنوز باور نکنید چنین حرف‌هایی به زبان آورده است.

اشکان‌جان! اگر موافق هستی با اردوی تیم ‌ملی در اروپا شروع کنیم. دو بازی خوب برگزار کردیم.
بله، همین‌‌طور است. فکر می‌کنم بازی‌های خیلی خوبی بود. بازی با شیلی دیداری بود که با تیم پانزدهم دنیا داشتیم و توانستیم بعد از ۴ سال یک بازی بسیار خوب با یک تیم قدرتمند انجام بدهیم. دوباره نشان دادیم که می‌توانیم با تیم‌های بزرگ دنیا رقابت کنیم. بر اساس تفکری که کروش در این ۴ سال در تیم القا کرده، توانستیم خوب دفاع کنیم و این نقطه قوت ماست. خدا را شکر توانستیم شیلی را ببریم. دیدید که سانچز و براوو هم برای شیلی بازی کردند و برخلاف اینکه بعضی‌ها پیش‌بینی می‌کردند شیلی با تیم اصلی‌اش برابر ما بازی کرد.

مقابل شیلی فوق‌‌العاده بازی کردی …
خدا را شکر توانستم به تیم کمک کنم. در تیم باشگاهی‌ام هم ۹۰ دقیقه بازی می‌کنم. این اعتماد به نفسی که کارلوس کروش به من داده، خیلی کمکم کرده است.

بعد از بازی با شیلی هم به مصاف سوئد رفتیم‌؛ دیداری که بسیاری از آن به عنوان بازی خداحافظی کروش یاد کردند.
امیدوارم که واقعاً بازی با سوئد آخرین دیدار ما با کروش نبوده باشد. خیلی‌ها پیش از این دو بازی می‌گفتند که این دیدارها بازی خداحافظی کروش است اما همه ما دیدیم که چطور او با قلبش کار می‌کرد. امیدوارم آخرین بازی کروش نبوده باشد. فکر می‌کنم در این دو بازی نشان دادیم که این مربی به تیم ایران چقدر کمک کرده است. نمی‌دانم چند دفعه گفته‌ام ولی دوباره می‌گویم کروش خیلی طرفدار دارد و مردم می‌دانند که چطور با قلبش با تیم ایران کار کرده است. امیدوارم آدم‌های دیگر متوجه شوند که کروش چقدر برای فوتبال ایران مهم است. اگر او نباشد، فوتبال ایران ضرر بزرگی می‌بیند.

شما که در اتریش و سوئد بودید، در تعطیلی رسانه‌های مکتوب، مردم در شبکه‌های اجتماعی خیلی جدی از کروش حمایت کردند.
مردم همیشه پشت کروش بوده‌اند اما منظورم کسانی است که چند وقتی می‌شود به شیوه‌های مختلف او را اذیت کرده و گفته‌اند کروش خوب کار نمی‌کند. نمی‌دانم چطور آنها این حرف را می‌زنند. من یادم نمی‌‌آید که تیم ایران توانسته باشد تیم پانزدهم دنیا را این‌ گونه شکست بدهد. یا آن عملکردی که برابر آرژانتین داشتیم. من نمی‌فهمم که چرا این حرف‌ها مطرح می‌شود. چطور آنها به خودشان اجازه می‌دهند که بگویند کروش کمکی به فوتبال ایران نکرده است.

منظورت کسانی است که گفته‌اند کروش پایین‌تر از استانداردها کار کرده است؟
بله، شنیدم که آقای اسدی این حرف‌ها را زده است. خیلی از حرف‌های ایشان ناراحت و متعجب شدم. همه دنیا دیدند که فوتبال ایران چقدر خوب بازی می‌کند. من دوستان زیادی در تیم‌های ملی بوسنی، غنا، هلند و آلمان دارم که بعد از جام ‌جهانی‌ به من گفتند اشکان! شما چه تیم خوبی داشتید و چه فوتبال خوبی بازی می‌کنید. نمی‌دانم چطور آقای اسدی این حرف را مطرح کرده است. من تا به حال ایشان را ندیده‌ام و با هم صحبت نکرده‌ایم اما حرف‌های ایشان به ما هم برمی‌خورد و ما هم ناراحت می‌شویم که چنین حرفی زده می‌شود. این حرف ایشان یعنی اینکه تیم ‌ملی خوب نبوده. واقعاً این حرف‌ها را نمی‌فهمم.

یعنی فکر می‌کنی منظور از این حرف‌ها بازیکنان تیم ‌ملی هم بوده‌اند؟!
کروش خیلی به تیم ‌ملی ایران کمک کرده است. نمی‌فهمم که چطور این حرف‌ها را زده‌ و گفته‌اند ما استانداردی پایین‌تر از استانداردهای مد نظرشان داریم. من ۴،۵ سالی می‌شود که پیراهن تیم ‌ملی ایران را بر تن کرده و به این پیراهن افتخار می‌کنم اما اگر اتفاقاتی که اینجا(در تیم ‌ملی) افتاده را تعریف کنم، خیلی‌ها باورشان نمی‌شود. از پاداش و پول گرفته تا بلیت و هتل‌ها و لباس اما من تا الان هیچ چیز نگفته بودم. با این حال وقتی می‌بینم که حالا دارند حق سرمربی و بازیکنان را می‌خورند، وقتش است که دهانم را باز کنم و واقعیت‌ها را بگویم. متأسفانه وقتش رسیده بخشی از واقعیت‌ها را بگویم.

ما هم به خاطر همین سراغ شما آمدیم.
ببینید ما سر لباس‌ها چقدر دعوا داشتیم. آن لباس‌ها خجالت‌آور بود. اگر من بروم این حرف‌ها را به دوستانم در تیم‌های ملی دیگر بگویم، از تعجب شاخ درمی‌آورند. ببینید من فوتبالم را در زمین خاکی آغاز کرده‌ام و برایم مشکلی نیست که با لباس خوب بازی نکنم اما وقتی شما درباره تیم‌ ملی ایران صحبت می‌کنی، باید همه چیز کامل باشد. ما بازیکنان تیم ‌ملی ۷۰ میلیون نفر را نمایندگی می‌کنیم، بنابراین باید لباس‌هایی را بر تن کنیم که ‌شأن مردم ایران رعایت شود. واقعاً اگر پول ندارند که لباس خوب تهیه کنند، خود بازیکنان تیم‌ ملی حاضرند پول جمع کنند تا پیراهنی درخور نام مردم ایران تهیه کنند. یا در تمام بازی‌های دوستانه، مقامات رسمی با کت و شلوار می‌آیند ولی همراهان ما با شلوار ورزشی و پیژامه می‌آیند. من در آلمان بزرگ شده‌ام و در تیم‌های آلمانی و انگلیسی بازی کرده‌ام اما در تمام دوران بازیگری‌ام این چیزهایی که در تیم ‌ملی اتفاق افتاده را هیچ جای دیگر ندیده‌ام. جرأت ندارم که اینها را به کسی بگویم چون آدم خجالت می‌کشد اما مردی به نام کروش با سابقه‌ای بزرگ این همه دارد زحمت می‌کشد و دارد جانش را می‌دهد. با وجود اینکه از قبل گفته شد که بازی با سوئد آخرین بازی کروش است اما جوری کار کرد که انگار ۴،۵ سال دیگر در ایران می‌ماند. نمی‌فهمم که چرا ما این همه ناشکریم و از داشتن چنین مربی بزرگی ناراحتیم. من در قطر بازی می‌کنم. بازیکنان قطر وقتی شنیدند که کروش می‌خواهد برود، آمدند از من پرسیدند که چطور او دارد از ایران می‌رود. از یک لحاظ شوکه شده بودند که کروش دارد می‌رود و از طرف دیگر خوشحال شدند که ایران او را از دست می‌دهد.

خیلی از مردم دوست دارند او بماند اما ظاهراً تصمیم گرفته‌اند کروش دیگر نباشد …
تمام دنیا دارد می‌بیند که این مربی چقدر خوب کار کرده اما خودمان قدرش را نمی‌دانیم. آن روز نیاید که کروش برود و همه حسرت بخوریم که چطور گذاشتیم او از فوتبال‌مان برود. آدم چقدر می‌تواند چشمانش را ببندد. من بعضی وقت‌ها دلم می‌سوزد که باید به همه چیز اوکی بگوییم. هر چیزی می‌گویند، باید بگوییم چشم. من این چیزها را در عمرم ندیده‌ام. اتفاقاتی که در فرودگاه اتریش رخ داد را برای اولین بار می‌دیدم. بازیکنان باید خودشان بارشان را تحویل می‌دادند و کارت پروازشان را می‌گرفتند. این تیم ‌ملی ایران است. در جام ‌جهانی‌ بازی کرده‌ایم. همه ‌شأن بزرگی برای فوتبال ایران قائلند. ۳ تا بلیت بازیکنان هم اوکی نبود. شاید اگر اتفاقات لحظه آخر نمی‌افتاد، ۳ بازیکن‌مان باید جدا می‌رفتند. خب با وجود این شرایط سرمربی دارد برای تیم ‌ملی جان می‌دهد اما می‌آیید می‌گویید که پایین‌تر از استانداردهایتان کار کرده است؟! واقعاً دور از انصاف است. این چیزها را که آدم می‌بیند، باور نمی‌کند. من تا حالا چنین حرف‌هایی را نزده بودم. تا به حال یک کلمه درباره پاداش‌های صعود به جام‌ جهانی‌ صحبت نکرده بودم اما الان می‌گویم. ما صعود کردیم به جام جهانی. حواله و پول دادند به بازیکنان. متأسفانه پای من شکست. خدا خواست و نتوانستم در ۳ بازی آخر در کنار تیم باشم و کمک کنم اما قبلش که بودم. جانم را که داده بودم. آقای رحمتی بود، آقای پولادی هم بود. او هم جانش را داد و در تیم‌ ملی مصدوم شد اما حق‌مان را خوردند. حتی یک بار هم کسی درباره موضوع پاداش‌ها با من صحبت نکرده است. بیایند لااقل بگویند چرا؟ فقط گفته‌اند اینها نبوده‌اند! یعنی چه نبوده‌ایم؟ قبل از مصدومیت که در همه بازی‌ها حضور داشتم. برای من حواله و پول مهم نیست اما انتظار دارم برای ما شخصیت قائل شوند. پولادی مگر کجا مصدوم شد؟ آخر چرا حقش را می‌خورند و می‌گویند نبودی؟! آدم‌هایی حواله را نفر اول گرفتند که اصلاً یک قطره عرق هم برای تیم‌ ملی نریختند اما بازیکنان که جان‌شان را دادند و مصدوم شدند، در آن بازی‌ها حق‌شان خورده شد. گفتم پول و پاداش برای من مهم نبود. می‌خواستم آن پول را به امری خیر اختصاص بدهم اما نشد. من با پای شکسته با قلبم بازی‌ها را نگاه می‌کردم(‌اشکان بغض می‌کند). بازی‌ها را نگاه می‌کردم. خوشحال می‌شدم که همبازی‌هایم مثل آندو با دست شکسته برای تیم ‌ملی بازی می‌کنند و جان می‌دهند.

خب شاید به همین دلیل وقتی می‌گویند پایین‌تر از استانداردها بودید، خیلی ناراحت می‌شوید.
اما وقتی این حرف‌ها را می‌زنند و می‌گویند پایین‌تر از استانداردهایشان بازی کرده‌ایم، خیلی بی‌انصافی است. این درست نیست. فوتبال رشته محبوبی است و هر کس دوست دارد و می‌تواند درباره آن نظر بدهد و همه نظرها هم قابل احترام است ولی مسئول فوتبالی باید تجربه داشته باشد که نظر بدهد. من به نمایندگی از همه بازیکنان حرف می‌زنم. تا الان چیزی نگفته بودم اما وقتی می‌بینم حق سرمربی را هم می‌خورند و می‌گویند که کروش خوب کار نکرده، برای من دیگر غیر قابل تحمل است. حرف‌شان مثل جوک است. یعنی ‌چه این حرف‌ها؟ ما به عنوان تیم اول رفتیم جام جهانی. در برزیل هم خوب کار کردیم. نتایج آن طور که بازی کردیم رقم نخورد. حق‌مان بدون هیچ اغراقی این بود که آرژانتین را ببریم. چیزهایی که من در این چند ساله در تیم ‌ملی دیده‌ام، عجیب است اما کروش دارد همچنان می‌جنگد و جانش را می‌دهد. خیلی مربیان هستند که حوصله جنگیدن با مشکلات را ندارند اما آنقدر تیم ‌ملی ایران و بازیکنانش برای کروش مهم هستند که برای همه چیز می‌جنگد و جانش را می‌دهد. خیلی سختی کشیدیم در این چند ساله. من در تیم نوجوانان آلمان بازی کردم. در آنجا هم این طوری نبود. چقدر آدم صبر دارد. باید یک روز این حرف را می‌گفتم. در همین اردوی عید. می‌خواستیم برویم تمرین، پیراهن نداشتیم تمرین کنیم. لباس تمرین‌مان شماره نداشت. خنده‌دار است. بازی‌های دوستانه‌ای که می‌کنیم، اگر بخواهیم لباس‌مان را عوض کنیم باید دست‌مان بلرزد که لباس برای بازی داریم یا نه. تمرین می‌رویم، لباس مدیوم انگار ایکس‌لارج است. لباس‌ها هم هیچ کیفیتی ندارد. ما چشم‌مان را روی خیلی از مشکلات بستیم و گفتیم ایرادی ندارد اما آخر تا کی؟! واقعاً چقدر دیگر تحمل کنیم؟! من شنیده‌ام برای بازی با شیلی رئیس فدراسیون شیلی آمده بود اما رئیس فدراسیون ما نبود. برای بعد از بازی شام دعوت کردند اما رئیس فدراسیون نبود. این خیلی بد است. این چیزها خیلی مهم است. اگر می‌خواهیم با تیم‌های بزرگ دنیا بازی کنیم، باید این پروتکل‌ها را رعایت کنیم. معلوم است که دفعه بعد قبول نمی‌کنند با ما بازی کنند.

کروش در آستانه سفر به اتریش ممنوع‌الخروج شد. این هم یکی از مشکلاتی بود که در رسانه‌های دنیا منعکس شد.
در تمام دنیا ممنوع الخروجی کروش بازتاب داده شد. واقعاً خجالت کشیدم. خیلی از هم‌تیمی‌های سابقم به من زنگ زدند و گفتند قضیه ‌چیست؟ می‌خواهیم دفاع کنیم و بگوییم رسانه‌ها شلوغش کرده‌اند اما مگر می‌شود واقعیت را پنهان کرد؟ در این چندین سالی که دارم فوتبال بازی می‌کنم، کار این ماساژورهایی که اینجا هستند را بی‌نظیر دیده‌ام. در عمرم ماساژ به این خوبی نگرفته‌ام. واقعاً زحمت می‌کشند(دژاگه دوباره بغض می‌کند)، بعد حق اینها را هم می‌خورند. پول توجیبی این ماساژورها را هم می‌خورند اما این دو ۲۴ ساعته سرویس داده و جان‌شان را می‌دهند. آقای ابراهیمی هم این همه زحمت می‌کشد. حق اینها را هم می‌خورند. مهم پول نیست. مهم این است که چطور رفتار می‌کنند. من نه در وولفسبورگ، نه هرتابرلین و نه فولام هیچ وقت چنین ماساژی نگرفته بودم. اینها این همه زحمت می‌کشند اما چطور می‌شود بعضی وقت‌ها پول توجیبی‌شان را می‌خورند؟! ما چیزی نگوییم اینها که حرفی نمی‌زنند و اگر هم چیزی بگویند حرف‌شان به جایی نمی‌رسد. اینها چیزی به ما نمی‌گویند اما ما از چشم‌شان می‌فهمیم که ناراحت هستند. زندگی و خانواده‌شان را گذاشته‌اند و آمده‌اند اینجا دارند جان‌شان را می‌دهند اما از آن طرف این طوری حق‌شان را می‌خورند.

سؤال آخر ما هم درباره خداحافظی جواد نکونام از تیم ‌ملی است …
افتخار می‌کنم که با جواد نکونام در یک تیم بودم. آقا جواد بهترین کاپیتان دوران فوتبالم است. همیشه به من و همه بازیکنان کمک می‌کرد، هم در بازی و هم بیرون از زمین برای‌مان مثل یک برادر بزرگ‌تر بود. خیلی حیف شد که آخرین بازی‌‌اش را جلوی سوئد انجام داد. خدا را شکر توانست این دو مسابقه را به خوبی تمام کند. آقا جواد بازی‌های خوبی انجام داد و ان‌شاءا… در آینده دوباره با هم کار می‌کنیم. مدتی همبازی بودیم و حالا او قرار است مربی شود.

خبر داشتید که خداحافظی می‌کند؟
نه نميدانستم. شوكه شدم كه خداحافظي كرد. يك بار ديگر ميگويم او براي ايران و تيم ملي خيلي زحمت كشيد.