به گزارش افکارخبر، هاشمی‌نسب تمایلی هم برای مصاحبه نداشت اما از آنجایی که حرف‌های خوبی بین ما رد و بدل شد، حیف‌مان آمد چیزی ننویسیم.

مهدی هاشمی‌نسب این روزها چه‌کار می‌کند؟ روزها را چطور به شب می‌رسانی؟
هیچی، صبح‌ها تمرین می‌کنم و بعد از ظهرها در خدمت خانواده هستم.

دفتر مخابراتی یا بیمه نداری؟
نه، ‌هیچ کار خاصی ندارم.

از شرایط خودت راضی هستی؟
از راضی هم راضی‌ترم!

در روزگاری از وضعیت خودت اظهار رضایت می‌کنی که بازیکنانی با قراردادهای میلیاردی از یک سکه طلا هم نمی‌گذرند.
بستگی دارد چه‌جوری به زندگی نگاه کنی. با کم زندگی کردن هم هنر می‌خواهد. من یکی سعی کردم در زندگی قناعت پیشه کنم.

می‌خواهیم فضای مصاحبه را به سمت حواشی بازیکنان فوتبال ببریم. به نظرت حاشیه دنبال فوتبالیست‌ها می‌رود یا بالعکس؟
بستگی دارد. یک وقت‌هایی یک بازیکن مطرح می‌شود، ‌روی جلد می‌رود و تیتر می‌شود تا حاشیه به دنبالش برود. ناخودآگاه هم این اتفاق می‌افتد و بعد می‌بینی الکی الکی وسط حاشیه هستی.

برخی از فوتبالیست‌ها، خبرنگاران را مقصر این حواشی جلوه می‌دهند. نظری نداری؟
به خبرنگاران چه ربطی دارد؟ چطور زمانی که به‌به و چه‌چه آقایان را می‌کنند و خوب می‌نویسند، می‌شوند مطبوعات خوب و متولی پیشرفت در ورزش و خبرنگاران، قشر محبوب می‌شوند؟ من از این حرف‌ها سر درنمی‌آورم اما معتقدم خبرنگاران هیچ نقشی در حاشیه‌سازی برای بازیکنان ندارند.

تا به حال شده از مطبوعات شکایت کنی؟
نه، دلیلی نداشته است. یک بار سر یک جریانی با دوست خوبم افشین پیروانی کارم به دادگاه کشیده شد. البته بعدتر از افشین عذرخواهی کردم ولی در کل برای مطبوعات احترام زیادی قائلم. در هر صنفی هم به هر حال آدم خوب و بد وجود دارد اما من یکی خودم را خیلی مدیون خبرنگاران می‌دانم.

این روزها کمتر کسی پیدا می‌شود که این حرف را بزند.
من حرف حق را می‌زنم. برخی از این آقایان آرزو دارند عکس و مصاحبه‌شان منتشر شود و برای دیده شدن سر و دست می‌شکنند. چطور می‌شود که از مطبوعات شکایت می‌کنند و… بگذریم!

بهترین تیتری که در مطبوعات برای مهدی هاشمی‌نسب زده شده، چه بوده است؟
تیترهای زیادی زده شده است. زمانی که در پرسپولیس بودم، یک روزنامه زده بود هاشمی‌نسب سند قهرمانی پرسپولیس را امضا کرد. یا اینکه هاشمی‌نسب مساوی است با پیروزی و… اما یک تیتر همیشه در ذهن من باقی مانده است. یکی از روزنامه‌ها پس از رفتن من به استقلال تیتر زد شاه‌ماهی قرمز در تور آبی! این تیتر خیلی زمان خودش سر و صدا کرد.

برخی بازیکنان مثل خودت، علی کریمی، علی دایی و یکی، دو نفر دیگر نیازی به ضبط کردن صدایشان نیست. مصاحبه می‌کنند و به هیچ وجه اهل تکذیب نیستند، چرا؟
آدم یا حرفی را نمی‌زند یا اینکه حداقل پای حرف خودش می‌ایستد. این اخلاق من و آدم‌هایی که اسم بردید است.

چند بازیکن با این خصوصیت سراغ داری؟
رضا شاهرودی هم یکی از همین‌هاست. انصافاً آدم توی رفاقت با رضا شاهرودی کم می‌آورد. یا مجتبی محرمی که سوخته‌ترین فوتبالیست نسل سوخته فوتبال ما بود. یکی که دومی هم نداشت اما متأسفانه فوتبال ایران قدرش را ندانست. پرویز برومند، بهروز رهبری‌فرد و احمد مؤمن‌زاده هم همین اخلاق را دارند.

در زمان بازی شده بود که باشگاه از تو بخواهد حرفی را پس بگیری یا مصاحبه‌ای را تکذیب کنی؟
بله، ‌ پیش آمده است. زمان حضور در استقلال یک بار به من گفتند چرا چنین مصاحبه‌ای کردی. اصلاً هم آن مصاحبه را انجام نداده بودم و دوستان خبرنگار از قول من نوشته بودند ولی تکذیب نکردم و گفتم رفقایم زده‌اند، ‌ حالا که چی؟!

اگر مهدی هاشمی‌نسب ۲۰ ساله بود و الان بازی می‌کرد، چقدر می‌ارزید؟
(با خنده) مطمئن باشید با خصوصیات اخلاقی که از خودم سراغ دارم، ‌باز هم پای رفاقت وسط می‌آمد، ‌سیاه می‌شدم و همان ۳۰۰ یا ۴۰۰ میلیون تومان می‌بستم. شاید هم مجانی بازی می‌کردم! البته ترجیح می‌دهم در این فوتبال نباشم چون با روحیه من سازگار نیست.

انصافاً توی این فوتبال، فوتبالیست کاردرست هم دیدی؟
چرا، همه خوبند ولی از کنار اسم محرم نویدکیا نمی‌توان بی‌تفاوت گذشت. سیدجلال حسینی و هادی عقیلی هم خیلی خوب هستند.

مهدی طارمی یا سردار آزمون چطور؟
هر دو مستعد و خوب هستند.

آیا می‌توانند زوجی مثل دایی و خداداد را برای تیم‌ملی بسازند؟
اصلاً و ابداً! نمی‌خواهم قیاس کنم. زوج دایی و خداداد فراتر از آسیا بود. برای این دو خیلی زود است که با دایی و خداداد مقایسه شوند.

راستی دلیل اینکه بازیکنی مثل پیام صادقیان به حاشیه کشیده می‌شود، چیست؟
پیام صادقیان یکی از فنی‌ترین و بهترین بازیکنان کشورمان بود ولی حیف که قدر خودش را ندانست.

فوتبالیست‌های شهرستانی که به تهران می‌آیند، چه اتفاقی برایشان می‌افتد که وارد حاشیه می‌شوند؟
من همیشه با مهدی دغاغله، آرش افشین و ایمان موسوی در ارتباط هستم. اینها چون خوزستانی هستند، به من لطف دارند و همیشه به آنها گفتم گول رفقای دور و برتان را نخورید. اینها تا زمانی دور و بر شما هستند که باشید. صمیمی‌ترین رفقای شما، پدر و مادرتان هستند چون همیشه با شما هستند. دو روز دور از فوتبال باشند، دیگر کسی تره هم برایشان خرد نمی‌کند.

بگذریم، آیا شده دعوایی کرده باشی و پشیمان باشی؟
نه، فقط همان مصاحبه که علیه افشین پیروانی انجام دادم و البته بعدتر عذرخواهی کردم.

علیه علی دایی چطور؟
نه، هرگز!

ولی زمانی که در پاس تهران بازی می‌کردید، به اتفاق بهروز رهبری‌فرد خیلی علی دایی را اذیت کردید.
سیاه بهروز رهبری‌فرد شدم! من به عنوان کوچک‌تر از علی دایی عذرخواهی کردم و مشکلی هم با کسی ندارم. اگر هم اتفاقی افتاده، روی جوانی و اشتباه بوده است.

توی فوتبال ایران چه کسی را بیشتر قبول داری؟
(بعد از کمی مکث) خدا را شکر بازیکن بزرگ در فوتبال ایران زیاد دیدم و کنار اغلب آنها هم بازی کردم. مجتبی محرمی را خوب به خاطر دارم. بازیکنی بود که نمی‌شد از ۱۰ متری‌اش رد شد. احمدرضا عابدزاده عظمتی بود. سال ۷۵ که به پرسپولیس رفتم، به خودم جرأت نمی‌دادم توی چشمانش نگاه کنم. آن زمان می‌ترسیدیم توی چشم بعضی بازیکنان پرسپولیس نگاه کنیم و شاید کار به درگیری کشیده می‌شد.

آن زمان هم کاپیتان واقعاً ابهت داشت.
بله، یکی از دلایل کم بودن حاشیه هم همین بود. اصلاً برخورد با بازیکن به مربی کشیده نمی‌شد. باورتان نمی‌شود خود من یک بار از احمدرضا عابدزاده پس‌گردنی خوردم!

جالب شد، می‌شود تعریف کنی؟
داشتیم سوپ می‌خوردیم که یکهو من هورت کشیدم و صدای عابدزاده درآمد. آن برخورد عابدزاده که همشهری‌ام بود و خیلی هم دوستش داشتم، باعثشد حواسم جمع‌تر شود. الان می‌بینم بازیکن درجه ۳ گربه‌رقصانی می‌کند. تازه هیچ تیمی هم روی کاکل یک نفر نمی‌چرخد. به نظر من تیم‌های مطرح ما امروز بزرگ‌تر ندارند. یکی مثل عابدزاده که واقعاً باابهت بود.

در حال حاضر مدرک مربیگری داری؟
(لبخند معنی‌داری می‌زند و می‌گوید) مدرک Z و X دارم!

شوخی می‌کنی؟!
نه بابا! اصلاً دلم نمی‌خواهد در این فوتبالی فعالیت کنم که دلالان حرف اول و آخر آن را می‌زنند. فوتبالی که ۵ میلیون می‌دهند تا فلان بازی را درآورند، بهمان دروازه‌بان پنالتی بدهد و به خاطر گل روی یک دلال بازیکن اخراج شود! خدا را شکر می‌کنم که توی این فوتبال نیستم و دارم نوکری پدر و مادرم را می‌کنم.

حرف آخر؟
بنویسید دم همه آدم‌های قانع گرم!