به گزارش افکارخبر، او دیروز در دفترش پذیرای ما بود و ساعتی از او سؤال کردیم و جوابهای جذابی گرفتیم.
حاجآقا این ماجرای باختن فرهاد مجیدی به شما چیست؟
این ماجرای باختن فرهاد مجیدی در رختکن اهواز را گفتهام ولی الان جزئیات بیشتری را میگویم. فرهاد قبل از بازی با فولاد به من گفت یک بار من را الکی بردی برایم داستان شده. بقالی سر کوچه هم من را میبیند میگوید به علی فتحا…زاده باختهای. بیا بازی کنیم. بدنش هم آماده بود چون میخواست به زمین برود. دو تا ساک گذاشتیم اینطرف به عنوان دروازه، دو تا هم آنطرف. رختکن اهواز هم که ماشاءا… بزرگ است. یک نفر فیلم گرفت، بقیه بازیکنان و مربیان هم زنده بازی را میدیدند. بازی ما از بازی استقلال و سپاهان هم جذابتر بود. ۴ بر ۲ فرهاد را بردم تا دیگر بحثی نباشد. فیلم این بازی را
به زودی منتشر میکنم. حالا شنیدهام فرهاد گفته چون میخواستم از حاجی چک بگیرم باختم. آقا من حاضرم ۱۰ چک دیگر به فرهاد بدهم و به من ببازد!
جالب شد، ادامه میدهید؟
به النصر امارات ۷ گل زدیم. بعد از بازی فرهاد زنگ زد گفت مدیرعامل باشگاه النصر گفته بیا یک بازی دو به دو بگذاریم. من و شما یک طرف و او هم با یکی از بازیکنان النصر در طرف دیگر. گفتم فرهاد ولش کن اینها ۷ تا خوردهاند و میخواهند انتقام بگیرند. گفت نه بابا دوستانه است. خلاصه رفتیم و ۷ بر ۴ بردیم. بعد از بازی خانم مجیدی زنگ زد به او گفت چهکار کردید؟ گفت ۷ تا زدیم و بردیم. گفت حاجی چند تا زده؟ گفت ۵ تا. تعجب کرد و گفت پس تو چهکار میکردی؟ که جواب داد من دو تا گل زدم دیگر! تازه از بین گلهایی که من زدم فقط یکی را فرهاد پاس داد و بقیه را خودم دریبل کردم و گل زدم.
این داستان ۸ گل زدن استقلال به پرسپولیس که شما راه انداختید هم که سند و مدرک نداشت.
این ماجرای ۸ تایی شدن پرسپولیس مال سال ۴۷ است. ما داریم اسناد را چک میکنیم و یک بخشی از آن در سایت ناصر حجازی هست. این بازی مال ۵۰ سال قبل است. طبیعی است یکسریها یادشان نیاید. اسناد این بازی دارد آماده میشود. فتوشاپی هم در کار نیست. مجلات قدیمی تهران را پیدا کردهایم. حتی درآوردیم کی چند گل زده است. یک شاهد مهم داریم که هنوز زنده است و قرار شده اطلاعات کامل را بدهد. فعلاً رو نمیکنیم تا انشاءا… اسناد کامل شود. آن موقع که پرسپولیس ۸ تا از استقلال خورد، در سطح حرفهای فوتبال ایران نبود. بازی در جامحذفی تهران برگزار شده بود.
شنیدیم به مالک نساجی گفتهاید این ماجرا ساختگی بوده.
تکذیب نمیکنم که به پرهام گفتم این ماجرای ۸ تایی هیچی نداشت، حداقل چند هفتهای همه را سرگرم کرد. من دیدم پرهام باید آبدیده شود و برای مدیریت آمادهتر باشد، گفتم یک کلاس آموزشی برای او بگذارم که یک چیزهایی را درباره مدیریت یاد بگیرد!
میگویند صحنه گل محمد نوری در دربی چند سال قبل را هم فتوشاپ کرده بودید.
اصلاً قبول ندارم که گل سالم محمد نوری در دربی را فتوشاپ کردیم. متأسفم که دوستان این حرفها را میزنند. مسئله این است که آن عکس، از یک ثانیه قبل از لحظه آفساید است. یعنی عکس از لحظه عقبتر از آفساید گرفته شده که نشان میدهد محمد در آفساید است. ما اصلاً فتوشاپ نکردیم! ولی نمیدانم کلاً این بحثها برای چیست. ببینید ما چند گل سالم در دربیها زدهایم که نگرفتهاند. چند پنالتی به نفع یا به ضرر ما گرفته شده است؟ یادتان هست داور عرب آورده بودند و چه بلایی سر استقلال آورد؟ ما در دربیها خیلی بیشتر از پرسپولیسیها لطمه خوردهایم ولی مثل آنها جرزنی نمیکنیم.
برنده دربی روز جمعه کدام تیم است؛ استقلال یا پرسپولیس؟
از نظر عدد و ارقام و بازیکن، استقلال در دربی امسال سرتر از پرسپولیس است ولی با فوت هادی نوروزی بچههای آنها انگیزه زیادی گرفتهاند. به نظرم هر کس بتواند به لحاظ روحی و روانی برتر باشد، برنده زمین است. استقلال باید از این به بعد هم خودش را تقویت کند. این قویترین ابزار برای بازی دربی است.
بهروز رهبریفرد به تازگی اعلام کرده جواد خیابانی از طرف فتحا…زاده به او پیغام داده بود که استقلالی شود.
بهروز رهبریفرد گفته جواد خیابانی به او زنگ زد که به استقلال بیا؟ راستش ما دنبال بهروز رهبریفرد بودیم. دقیقاً یادم نمیآید که من به جواد خیابانی گفتم که به او زنگ بزند یا نه! به خاطر همین نه تأیید میکنم و نه تکذیب اما بههر حال جواد آن موقع برای ما مجله درمیآورد. اینکه بخواهم زیرش بزنم درست نیست اما اگر هم جواد این کار را کرده باشد، کار غریبی نیست. چه اشکالی دارد؟! جواد آدم خوشنامی است و بازیکنان هم دوستش دارند. این مثل همان ماجرایی است که عادل به رئیس کمیته انضباطی زنگ میزند و میگوید محرومیت کریمی کمتر شود. من همان موقع از عادل حمایت کردم چون به عنوان
یک کارشناس تصور میکرد علی کریمی به درد فوتبال ملی ما میخورد و درست نیست که محروم شود. آدمها بههرحال از ابزارهایی که دارند استفاده میکنند. یک مثال برای شما بزنم. عزیز محمدی یک پرسپولیسی تیر است ولی ارتباط خوبی با من دارد. در زمان قدیم من بیشترین بازیکن را از فجرسپاسی میگرفتم ولی قطعاً عزیز محمدی دوست داشت بازیکنانش را به پرسپولیس بدهد. او چون در رودربایستی میماند به من بازیکن میداد. اجازه بدهید یک خاطره جالب از عزیز محمدی تعریف کنم. من گفتم راه کربلا باز میشود و یک کربلا میرویم. آن موقع صدام بود و گفتم تو بیا استقلالی شو خودم میبرمت کربلا. گفت
اگر من را ببری کربلا، استقلالی میشوم. او را بردم ولی زد زیرش. هنوز هم استقلالی نشده!
در مورد داوریهای لیگ که امسال خیلی سر و صدا کرده صحبتی ندارید؟
یکی از افتخارات زندگی من این است که تا به حال به هیچ داوری زنگ نزدهام که بازی را دربیاور. حتی وقتی داورها را در ورزشگاهها میدیدم، کنار میرفتم که من را نبینند. اصلاً گیریم ما در ایران لابی میکردیم، در آسیا چطور؟ در ایران به عزیز محمدی زنگ میزدیم، در آسیا به ولاپان و بنهمام زنگ میزدیم؟! آنجا هم زنگ میزدیم و میگفتیم بازیها را دربیاورید که استقلال به جمع ۴ تیم آسیا برود؟ من تنها مدیری هستم که باشگاهم ۵،۶ بار به جمع ۴ تیم نهایی لیگ قهرمانان رفت، من قابلیتش را داشتم که چنین کاری کردم.
اگر موافق باشید برگردیم به همان قدیم. چه شد که کخ را به ایران آوردید؟
هنوز هم میگویم یکی از بهترین تصمیمات فوتبالیام آوردن کخ بود. او آن موقع جزو ۱۰ عضو کمیته فنی فیفا بود. یادم هست تیم در اسلامشهر اردو داشت. روز اول تمرین دیدم نوازی که پایش را گچ گرفته سر تمرین است. به محمد گفتم تو که مصدومی چرا آمدی؟ گفت حیف نیست من تمرینات کخ را نبینم؟
راستی فرهاد مجیدی قرار بود پرسپولیسی شود؟!
آن موقع تیتری که خبرورزشی از قول فرهاد زد: «استقلالیها رخصت، رفتم پرسپولیس» به سودش شد. فرهاد از این تیتر استفادهاش را کرد! ولی در مجموع فرهاد مجیدی خیلی به استقلال سود رساند. یک روز فرهاد به من گفت چند بار من را ترانسفر میکنی که برای باشگاه پول دربیاوری. گفتم فعلاً پسرت را هم بیاور تا قراردادی ۵ ساله امضا کنم! دیگر عاصی شده بود. خداییاش از ترانسفرهای فرهاد به ما پولهای زیادی رسید.
قلعهنویی در مورد شما گفته بود که جلسه میگذارند تا علیه او کار کنند؟
من با قلعهنویی مشکلی ندارم. خبرنگاری از من پرسید که قلعهنویی گفته بعضیها در دفترشان برای ما جلسه میگذارند. من به خبرنگار گفتم میدانی منظورش من بودم؟ اگر اسم من را آورد جوابش را میدهم.
شنیدیم قرار است با مجیدی به اسپانیا بروید.
فرهاد مجیدی به من گفت که باید به اسپانیا برویم و یک بازی را با هم نگاه کنیم، گفتم حتماً این کار را میکنم. فرهاد را همهجوره دوست دارم و این قابل کتمان نیست. در تمام این سالها فرهاد مجیدی جزو بامعرفتترینها بوده. حالا من را دعوت کرده و انشاءا… با هم به اسپانیا میرویم.
البته به نظر من فرهاد مجیدی وقت مربیگریاش نیست. باید کلاسهایش را تمام کند و بعد مربی شود. قبل از حضور منصوریان هم من جزو کسانی بودم که رأیاش را زدم. فرهاد هم خودش عاقل است و این چیزها را میداند. من حتی حاضرم به فرهاد کمک کنم تا دورههای آموزشیاش را در فوتبال اروپا ببیند. فرهاد آتیه دارد و حاضرم از جیبم پول بدهم.
درباره مشکل اخیر قلعهنویی و نکونام حرفی ندارید؟
جواد نکونام و امیر قلعهنویی از بزرگان فوتبال ایران هستند و امیدوارم قصه درگیری دادگاهیشان به خوبی و خوشی تمام شود. جفتشان از مشتیهای فوتبال ایران هستند و به نظرم ختم به خیر میشود. حالا خیلی دوست ندارم وارد ریز مسائل شوم.
آقای فتحا…زاده با امیر قلعهنویی به ترکیه رفتید و ویلا خریدید؟
نه بابا، ما رفتیم و از ویلای دیگران استفاده کردیم.
از ویلاها خوشتان نیامد؟
(خنده) خوشمان آمد ولی پولش را نداشتیم.
پس این ماجراهای ساخت وساز شما در آلانیا صحت ندارد؟
نه، بنده خارج از ایران سرمایهگذاری نمیکنم. الان هم یک ریال سرمایه خارج از ایران ندارم؛ نه ملکی و نه کار و باری. بنده حتی میتوانستم گرینکارت آمریکا بگیرم یا مقیم آلمان شوم ولی باز هم این کار را نکردم. خیلیها این کار را کردند من ولی نه. نیازی ندیدم که این کار را کنم.
حاجآقا راستی کی توبه کردید و استقلالی شدید؟
(خنده) از آن موقع که خودم را شناختم استقلالی شدم.
شما در پرسپولیس خوی بازی میکردید.
بله، در جوانی برای این تیم بازی میکردم ولی وقتی به سن تکلیف رسیدم، سریع استقلالی شدم. بگذارید از روزی تعریف کنم که از پرسپولیس خوی به استقلال خوی رفتم. در همان بازی اول سه گل زدم. یک گل زدم که استثنایی بود. توپی سانتر کردند که میخواستم برای رفع تکلیف یک ضربهای به آن بزنم. همان توپ به پشت سرم برخورد کرد و رفت توی دروازه!
علی دایی هم که اول برای استقلال اردبیل توپ میزد.
بله، او برای استقلال بازی میکرد. حالا من به شما بگویم کدام استقلالی پرسپولیسی است… ولش کن. بالاخره اتفاق افتاده بازیکنی که در استقلال توپ زد برای پرسپولیس هم بازی کرده یا برعکس. ولی الان فوتبال واقعاً فرق کرده. ببین من خودم اعتقاد دارم باید کریخوانی شدید باشد و در کنارش رفاقت هم داشته باشیم. شما به دوره مدیریت من و عابدینی نگاه کنید. کلی کری داشتیم ولی احترام و عزت هم بود.
شما میخواستید دایی را به استقلال ببرید؟
بله، بعد از جامجهانی یک مقطعی بود که دقیقاً خاطرم نیست. دنبال علی دایی رفتیم ولی نشد به این تیم بیاید. مقدماتش را فراهم کردیم که بیاید. دیگر نمیخواست بازی کند.
گفته بودید اگر پرسپولیسیها مؤمنزاده را بگیرند، سه پرسپولیسی را میگیرید. کدامها منظورتان بود؟
کاویانپور، رهبریفرد و علی کریمی.
علی کریمی؟
با علی کریمی تمام کرده بودیم ولی درودگر شبانه او را برای پرسپولیس برد. چون در جام رمضان استقلالیها علیهاش شعار دادند، نشد به تیم ما بیاید. منزوی کارش را تمام کرده بود. حیف. شاهماهی از دستمان پرید.
این ماجرای آوردن هاشمینسب هنوز ابعادی دارد که کشف نشده. واقعاً چه اتفاقی افتاد؟
من از چند جا به مهدی هاشمینسب حمله کرده بودم. همه معاونهایم مأمور بودند که او را بیاورند. مهدی هاشمینسب خیلی پرسپولیسی بود. الکی نوشتند من به هاشمینسب برای هر سال ۱۰۰ میلیون دادم. اصلاً هم اینطوری نبود. ۹۲ میلیون برای سه سال بستم که همان اولش ۵۰ میلیون تومان به او نقد دادیم. همان موقع کریم باقری هم این پول را میگرفت. خداییاش ارزش داشت که به مهدی این پول را بدهیم. او را آوردیم که به ما گل نزند و به پرسپولیسیها گل بزند. در واقع هر گلش، دو گل حساب میشد!
شانس آوردید که پروین هم او را نخواست.
آره، البته عابدینی و نبی تا دقیقه ۹۰ دنبالش بودند. وقتی مهدی رفت سر تمرین استقلال، پورحیدری گفت حاجی شوخی میکنی؟ یعنی این الان بازیکن ماست؟ لخت شود؟ گفتم آره دیگر بازیکن استقلال شده! عجب خرید عجیبی بود. ولی یک چیز بگویم. ما چنین انتقالی انجام دادیم ولی هیچگاه بینمان دعوا و بیاحترامی نشد؛ با اینکه ما ستون پرسپولیس را لق کردیم.
ماجرای تماس شما و عابدینی بعد از خرید احمد مؤمنزاده چه بود؟
ما با احمد مؤمنزاده تمام كرديم و رفت سر تمرين استقلال، همان موقع عابديني به من زنگ زد و گفت آهو را روي هوا زدم. گفتم ببين وقتي تير را ميزني، ممكن است جاي آهو به دار و درخت بخورد و تيرت به خطا برود. مرد مؤمن كجاي كاري احمد الان سر تمرين استقلال است! اصلاً نفهميده بود كه ما كي با مؤمنزاده تمام كرديم.
من رهبری فرد و کریمی را برای استقلال می خواستم
علی فتحا…زاده مدیرعامل سابق استقلال وقتی روی دور خاطره تعریف کردن میافتد، چیزهای شیرینی تعریف میکند؛ از ماجرای گل کوچک با مجیدی تا ماجرای تلاش برای استقلالی کردن علی دایی.