قهرمانی در این برنامه حرف‌هایی زد، اما به مجری برنامه هم گلایه کرد که او را برای بررسی مسائل داوری استان دعوت کرده بودند، نه مسائل شخصی خودش.

 

اگر داور نمی‌شدم

شرایط طوری رقم خورد که به داوری علاقه پیدا کردم، یعنی در ابتدا بازی می‌کردم، اما آسیب دیدم و آقای همیراد به من پیشنهاد کردند سراغ داوری بروم. شاید اگر داور نمی‌شدم مربی موفقی می‌شدم یا شایدم اگر مصدوم نمی‌شدم فوتبالم را ادامه می‌دادم و آن‌جا بازیکن خوبی می‌شدم.

 

با کدام مربیان و بازیکنان راحت بودم؟

تیم‌‎های آقای فرکی و پیروانی معمولا برای داوران مشکل‌ساز نمی‌شوند و کار برای داور‌ها راحت است. در بازیکنان هم مثلا کسی نمی‌تواند بگوید کریم باقری به داور بی احترامی می‌کند، البته برای اینکه متهم به قرمز بودن نشوم مهدی رحمتی هم از طرف آبی‌ها مثال خوبی است.

 

گوشم تیز نیست!

اینکه می‌گویند گوش‌های من تیز است را زیاد قبول ندارم. یعنی بحث شنیدن صرف مطرح نیست، دیدن و شنیدن باید باهم هماهنگ باشد. با این حال به خاطر فرهنگ ما ایرانی‌ها یعضی از اسامی را از روی آهنگش می‌فهمیم، اما خب خودم ترجیح میدم حرف‌های بد در بایگانی‌ام نماند.

 

عصبانی نیستم!

من حالت چهره‌ام این گونه است، وگرنه عصبانی نیستم. بازیکنان هم قبول کرده بودند که یک نفر به این شکل و شمایل، اسمش محسن قهرمانی و داور است. من همین الان هم با خیلی از بازیکنان رفیقم و پیام می‌دهیم.. شما ببینید همین آرش برهانی را من قبلا چندبار اخراج کرده‌ام، اما همین بازی آخر تنها کسی بود که تا آخر کنار من بود.

 

ممکن است به بازیکن بگویم «عزیزم»

من موقع حرف زدن با بازیکن جلوی دهانم را می‌گیرم، فقط به خاطر اینکه برای بیننده سوءتفاهم پیش نیاد، من ممکن است به یک بازیکن بگویم «عزیزم» و به یک بازیکن چیز دیگر، منتهی نباید هرکسی این را بداند. الان هم فکر می‌کنم شما با این سوالاتتان دارید بحث را به حاشیه می‌برید و حرف‌های خودتان را می‌گویید مردم پیامک داده‌اند!

 

نمی‌خواستم برگردم

آقای کفاشیان در سفری به مشهد به منزل من آمدند و من گفتم با توجه به اتفاقات رخ داده رغبتی به بازگشت ندارم. اما نقش آقای صبوریان، معاون ایشان و البته محمدامین پسرم در این برگشت انکارناپذیر است. با این حال وقتی آماده کلاس پیش فصل شدم خیلی‌ها گفتند محسن اگر هم بیاید نمی‌تواند تست را پشت سر بگذارد و مهره سوخته می‌شود، با این حال شرکت کردم و از 7نفری که با من تمرین کردند اگر بپرسید می‌گویند که من همان اول فصل گفتم نهایتا تا نیم‌فصل می‌مانم.

 

نه نامه‌ای نوشتم و نه گرفتم

صحبت‌هایی بین من و آقای حسن‌زاده شد که اول ایشان به من گفتند 2 ماه محرومی، بعد 4ماه، بعد هم یک دفعه شد 6 ماه که لیگ 20 اردیبهشت تمام شد و محرومیت من 28اردیبهشت ماه. من گفته بودم تا یک عده در کمیته داوران هستند برنمی‌گردم. الان هم نمی‌خواهم با اسامی بازی کنم، همه چیز تمام شد.

 

غیاثی لطفا چیزی نگوید!

من از روزی که داوری را شروع کردم نه مصاحبه‌های آقای غیاثی را خوانده‌ام نه می‌خوانم. با همه احترامی که برای موی سپید ایشان قائلم، اما کسی دیده ایشان مقابل کسی جبهه نداشته باشد؟ ایشان گفته بود قهرمانی توقع بازی خداحافظی نداشته باشد... معلوم است که ندارم. آقای غیاثی یک بازی خیلی معمولی نه مهم را تا به حال کمک داور چهارم بوده که حالا اظهارنظر می‌کند که من جواب بدهم؟

 

داور کوچکی نبودم

محسن قهرمانی داور کمی نبوده و نیست. بازی 120هزار نفری سوت زده، بازی 80هزار نفری در آسیا و کره جنوبی هم همین طور... اما حالا دست روزگار طوری شده که باید جواب هرکسی را بدهم که البته سعی می‌کنم حتی الامکان این کار را انجام ندهم.

 

خانواده‌ام را به امام رضا(ع) سپردم!

دائما از من می‌پرسند نوشته بودم «آن‌ها را به خدا می‌سپارم» منظور از آن‌ها چه کسی بوده؟ اصلا شاید اعضای خانواده‌ام بوده‌اند، مگر سپردن به خدا کار بدی است؟ به هر حال هر داوری روز خداحافظی یک چیزی روی لباسش می‌نویسد من هم این را نوشتم... شما مطمئن باشید همین الان هم 100نفر از مشهد به «آن‌ها» زنگ زده‌اند که برنامه شما را ببیند که محسن قهرمانی دارد چه می‌گوید و در کلاس‌های نظارت دعوتش نکنید!

 

از مشهد زنگ زدند که برنگردم!

در ماجرای محرومیتم فقط از چند نفر از همشهریانم که تعدادشان هم زیاد نبود دلخور شدم که زنگ زده بودند که قهرمانی نباید برگردد. آن‌ها هم آدم‌های کوچکی بودند؛ مثلا کسانی که به هیات فوتبال مشاوره دادم که به درد حضور در پست و مقام‌‌های هیاتی نمی‌خورند و از کار برکنار شدند.

 

48کیلو کم کردم نه 20 کیلو!

شاید اگر این چهره و فیزیک را نداشتم تا جام‌جهانی پیش می‌رفتم. در برنامه‌های مختلف گفتند چطور محسن قهرمانی 20 کیلو کم کرد؟ اما باید بگویم من اراده کردم و 48کیلو کم کردم و هنوز هم در رده اول داوری کشور می‌توانستم کارم را ادامه دهم که ترجیح دادم خداحافظی کنم.