در لحظه‌ای که ماشین حامل مهاجم بوشهری به در خروجی ورزشگاه شهدای شهرقدس نزدیک می‌شد، ابراهیمی به طارمی گفت سرش را بدزدد و پایین ببرد تا هواداران به خودرو یورش نبرند. با این وجود وقتی طرفداران پرسپولیس متوجه حضور مهدی طارمی در ماشین شدند، بارها به شیشه و سقف ماشین ضربه زدند و ستاره جوان پرسپولیس و همراهانش به زحمت و با کمک نیروی انتظامی از ورزشگاه خارج شدند. به راستی طی یکی، دو سال چه اتفاقی افتاده است؟ بازیکنی که وقتی برای اولین بار برای عقد قرارداد به دفتر باشگاه پرسپولیس رفت، هیچ خبرنگاری او را نمی‌شناخت و حالا...

 

در شماره گذشته گپ و گفت کوتاهی با مهدی طارمی داشتیم که از نظرتان گذشت. امروز می‌توانید مصاحبه مفصل‌تر ما را با ستاره محبوب پرسپولیسی‌ها بخوانید که به نظر می‌رسید از برخی اتفاقات دل پری داشت.

قبل از بازی چه شناختی از تیم راه‌آهن یزدان داشتید؟

ما می‌دانستیم راه‌آهن یزدان چیزی برای از دست دادن ندارد و در زمین خودش می‌آید تا 3 امتیاز را بگیرد اما خوشبختانه در زمان مناسبی به گل رسیدیم و توانستیم نتیجه دلخواه را کسب کنیم.

به نظر می‌رسید در هفته‌های اخیر فشار فراوانی را تحمل کرده باشی.

درست است. انتقاداتی طی دو، سه هفته گذشته از من شد و فشارهایی وجود داشت ولی با این نتیجه و دو گلی که زدم، به آرامش رسیدم. از طرفی دیگر خوشحالم که پرسپولیس به صدر نزدیک شد. البته در طول بازی یکسری اتفاقاتی افتاد که اصلاً دوست ندارم درباره‌اش حرف بزنم.

منظورت ورزشگاه شهدای شهرقدس است؟ از امکانات این ورزشگاه و شرایط زمین چمن و... همه تعریف کردند.

ورزشگاه شهرقدس کم و کسری نداشت. از میزبانی راه‌آهنی‌ها تشکر می‌کنم. چمن خوبی هم داشت و تماشاگران هم استقبال نسبتاً خوبی کرده بودند. من یکسری دلخوری از دروازه‌بان خارجی راه‌آهن یزدان دارم که... اصلاً ولش کن!

تو که دو تا گل زدی و باید خوشحال باشی. حالا این صحبت‌ها...

اتفاقاً روزهای اول حضورم در پرسپولیس علی‌آقا دایی به من گفت ممکن است بازیکنان حریف بخواهند روی اعصابت بروند یا تمرکزت را به هم بریزند. تعریف می‌کرد یک بار در همین لیگ ایران و زمان بازیگری‌اش یک مدافع تیم شهرستانی از دقیقه یک شروع به فحاشی به علی‌آقا کرده است. علی‌آقا می‌گفت من خودم را به نشنیدن زدم. 10 دقیقه از بازی گذشته بود، یک توپ پشت محوطه جریمه افتاد مقابلم، شوت زدم، رفت توی سه‌کنج دروازه. برگشتم به آن مدافع گفتم حالا راحت‌تر فحش بده!

جداً؟!

بله، علی‌آقا می‌گفت کسی که درون زمین فحش می‌دهد، آدم بزدل و ترسویی است.

ولی ایگور ننزیچ یک خارجی است و چندان به زبان فارسی مسلط نیست.

به هر حال اتفاقاتی افتاد که نمی‌خواهم در موردش حرف بزنم. از آن گذشته من درون زمین متعلق به خودم نیستم و هر حرکت و واکنشی ممکن است به پرسپولیس لطمه بزند. من آن روز از علی‌آقا دایی درس گرفتم و در بازی با راه‌آهن یزدان فقط سکوت کردم. من رابطه خوبی با راه‌آهنی‌ها دارم و اتفاقاً بعد از بازی با دکتر ابراهیمی به منزل برگشتم و گلایه‌هایم را هم مطرح کردم.

(برای عوض کردن فضای مصاحبه می‌پرسیم) شنیدیم خیلی هم با بروبچه‌های راه‌آهن یزدان کری داشتی؟

از اول لیگ من و احمد (نوراللهی) با دکتر ابراهیمی کری داشتیم. شب قبل از بازی هم در تلگرام کلی برایش کری خواندیم. درون ورزشگاه هم که آمدیم به او گفتیم تا 3 گل خوشحالی نمی‌کنیم! بعد از بازی اتفاقاً مجید محمودی قائم‌مقام هلدینگ یزدان هم آمد کنار ماشین ابراهیمی و وقتی دید با هم هستیم، کلی شوخی کرد و خندیدیم. بعد یک جایی بیرون ورزشگاه چند تا هوادار استقلالی با پرچم آبی بودند که ابراهیمی گفت اگر یک کلام حرف بزنید، همین‌جا شما را پیاده می‌کنم تا له‌تان کنند!

شنیدیم جلوی در ورزشگاه هم طرفداران پرسپولیس می‌خواستند ماشین حامل شما را درب و داغان کنند.

نه، از شدت محبت بود.

انصافاً فکرش را می‌کردی ظرف دو سال به این جایگاه برسی؟

این همه لطف خداست. سعی کردم تمرینات را جدی بگیرم. تلاش کنم و از حاشیه دور باشم. هواداران بامعرفت پرسپولیس هم لابد این‌ها را دیده‌اند که هر جا می‌روم، الطاف آنها شامل حالم می‌شود. می‌خواهم یک نکته‌ای را بگویم ولی نمی‌دانم درست است یا نه؟

راحت باش، بگو.

در هفته‌های اخیر بعضی‌ها می‌خواستند یا تلاش کردند رابطه من و علی دایی را خراب کنند. ناچارم بگویم. بعضی‌ها نوشتند چون طارمی گفته دوست دارم به رکورد گلزنی علی دایی برسم، دایی ناراحت شده است.

مگر این حرف را نزدی؟

چرا، اما من همیشه خودم را شاگرد علی‌آقا می‌دانم و از راهنمایی‌هایش استفاده می‌کنم. حتی شب قبل از بازی با صبای قم هم به ایشان زنگ زدم و اجازه گرفتم که مقابلش بازی کنم.

علی دایی چه واکنشی به تماس تلفنی‌ات نشان داد؟

علی‌آقا گفت که اگر می‌خواهی ثابت کنی شاگرد من هستی، جلوی صبای قم بهترین بازی‌ات را انجام بده.

اتفاقاً در همان بازی هم گل زدی.

بله، از آن گذشته همین هفته قبل هم بابت آن فشارها و حواشی به علی‌آقا زنگ زدم.

از دست تو دلخور یا ناراحت نبود؟ معمولاً علی دایی خیلی راحت ناراحتی‌اش را بروز می‌دهد.

نه، برخورد گرمی داشت و متوجه شد منظور من خدای ناکرده دلخور کردن استاد خودم نبوده است. علی‌آقا آن روز مرا کلی نصیحت کرد. یک راهنمایی خوب هم داشت.

می‌شود بگویی چه حرف‌هایی بین شما رد و بدل شد؟

علی‌آقا گفت برانکو یک مربی کاربلد و روانشناس بزرگ است و از تجربیاتش استفاده کن تا موفق شوی. از خودش گفت که هر موقع تحت فشار بوده، بهتر کارکرده و یک نکته کلیدی هم گفت... (لحظه‌ای سکوت می‌کند)

اگر بگویی مشکلی پیش نمی‌آید؟!

نه، علی‌آقا گفت اولاً تمرکزت را بالا ببر و هنگام ضربه زدن هم اصلاً به توپ نگاه نکن. کاری به توپ نداشته باش و فقط دروازه و دروازه‌بان را ببین. همچنین توصیه کرد از درگیری نترسم و روی هر توپی تأثیرگذار باشم.

حالا این نکات به کار تو آمد؟

توی بازی با راه‌آهن یزدان که خیلی به من کمک کرد. سال قبل هم تمرینات اختصاصی زیادی با من انجام می‌داد و خیلی چیزها به من یاد داد. این‌ها را گفتم تا حاشیه‌سازان خودشان را خسته نکنند. آقای گل جهان برادر بزرگ من است و کسی نمی‌تواند رابطه ما را خراب کند.

آخر چه نفعی برای دیگران دارد که بخواهند رابطه تو با علی دایی را خراب کنند؟ بهتر نیست این حرف و حدیث‌ها را فراموش کنی و به قول علی دایی تمرکزت را بالا ببری؟

نمی‌دانم، شاید حق با شما باشد اما واقعاً از برخی اتفاقات خسته شدم. می‌خواهم یک نکته‌ای را بگویم که تا به حال جایی نگفته‌ام. باور کنید علی دایی باعث شد تا اول فصل جدید در پرسپولیس بمانم!

شوخی می‌کنی؟! علی دایی که سرمربی صبای قم بود؟

همین ارزشمند است. برخی‌ها علی دایی را نمی‌شناسند و در موردش زود قضاوت می‌کنند. همه می‌دانند ابتدای فصل همه چیز ردیف شده بود تا به لیگ ستارگان قطر بروم. ویزایم هم آماده بود. بلیت هم فرستادند اما یک شب علی‌آقا تماس گرفت و به من گفت تو به پرسپولیس مدیون هستی. هنوز برای هواداران کاری نکرده‌ای. صبر کن ملی‌پوش شوی و یک سال دیگر هم در پرسپولیس بازی کن بعد خواستی لژیونر شوی، برو ولی به یک کشور صاحب فوتبال. همان‌جا بود که به وکیلم دکتر ابراهیمی زنگ زدم و گفتم برویم برای تمدید قرارداد.

یعنی علی دایی باعث شد تو در پرسپولیس بمانی؟

متأسفانه بعد از بازی پرسپولیس و صبای قم برخی‌ها تلاش کردند دایی را روبه‌روی هواداران قرار بدهند اما من قسم می‌خورم علی‌آقا یک پرسپولیسی تمام‌عیار و حرفه‌ای است.

ولی علی دایی معمولاً در تقابل با پرسپولیس و هنگام گلزنی شاگردانش شادی می‌کند و اعتقاد دارد اهل فیلم بازی کردن نیست. این حرف را قبول داری؟

طبیعی است وقتی در یک تیم هستی، به موفقیت تیم خودت فکر کنی. اما همان‌طور که گفتم، شدیداً پرسپولیسی است.

بگذریم! گل دوم شما به راه‌آهن یزدان فوق‌العاده و بالاتر از سطح فوتبال ایران بود. در این رابطه توضیح می‌دهی؟

(به شوخی) احمد ناپرهیزی کرد و پاس پشت پا داد. گل دوم خودمان به راه‌آهن یزدان را خیلی دوست دارم. یک کار ترکیبی عالی بود. البته چون دوستان خوبم در راه‌آهن یزدان حضور دارند، امیدوارم این تیم ریشه‌دار و قدیمی هرچه زودتر از این وضعیت نجات پیدا کند تا بخش خصوصی برای حضور در فوتبال ترغیب شود.

چرا در دقایق پایانی روی زمین افتادی و تعویض شدی؟

دو روزی می‌شد که دل‌درد شدیدی داشتم. اصلاً هم نمی‌توانستم غذا بخورم. بین دو نیمه هم به برانکو گفتم ممکن است نتوانم ادامه بدهم.

(به میان حرفش می‌پریم) برانکو چه گفت؟

حرفی نزد. خودم گفتم هرجا دیدم نمی‌توانم ادامه بدهم، اشاره می‌کنم تعویض شوم. اواخر بازی دیگر دیدم بدنم نمی‌کشد و خودم هم گفتم تعویض شوم.

هر دو گل پرسپولیس را تو زدی و به صدر جدول گلزنان رسیدی. الان چه احساسی داری؟

خوشحالم که به صدر جدول گلزنان رسیدم و این موضوع را کتمان نمی‌کنم. چند موقعیت هم بود که پاس دادم اما گل نشد. ان‌شاءا... هفته بعد هم گلزنی خواهم کرد.

راستی چرا بین دو نیمه به کمک محسن بنگر به رختکن رفتی؟

محسن بنگر برای من مثل برادر است. بین دو نیمه که پایم ضرب دیده بود، او آمد و مرا به رختکن برد. محسن صخره سرخ فوتبال ماست. راستی یک نکته‌ای را داشت یادم می‌رفت و اگر اجازه بدهید می‌خواهم بگویم.

بفرمایید.

نقل‌قول معروفی از مارادونا در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد که انگار برای همسرش تعریف کرده که «وقتی در بیمارستان روانی بستری بودم، آنجا همه دیوانه بودند. یکی می‌گفت من ناپلئون هستم و همه باور می‌کردند. یکی می‌گفت من گاندی هستم و همه باور می‌کردند. یکی می‌گفت من چه‌گوارا هستم و همه باور می‌کردند اما زمانی که گفتم من مارادونا هستم، همه خندیدند! گفتند هیچ‌کس مارادونا نمی‌شود!» علی دایی چیزی شبیه مارادوناست. او فقط در فوتبال خلاصه نمی‌شود. شما از هر پیرمرد و پیرزنی هم بپرسی، علی دایی را می‌شناسد. او شخصیت اجتماعی بالایی دارد...

(دوباره حرفش را قطع می‌کنیم) مهدی‌جان! علی دایی باور کرد که تو منظوری از آن جمله نداشتی. باور کن!

ببینید من مهدی طارمی نه با 109 گل که حتی با 209 گل هم شاید بهترین گلزن ملی دنیا شوم اما علی دایی نمی‌شوم. یکسری آدم‌ها و حتی صحنه‌ها ماندگارند. علی‌آقا یک راهنمایی دیگر هم به من داشت که گل اول را هم با همان توصیه زدم. او به من گفت برو فیلم بازی ایران و کره‌جنوبی، همان بازی 6 بر 2 را ببین. مهاجم باید زمانی که هیچ‌کس فکرش را نمی‌کند، به سمت دروازه ضربه بزند و رعایت اصل غافلگیری می‌تواند به هر فورواردی کمک کند. من هم گل اولم به راه‌آهن یزدان را این‌طوری زدم.

در پایان حرف ناگفته‌ای نداری؟

منصورخان پورحیدری حق زیادی بر گردن فوتبال ما دارد. دعا می‌کنم هرچه زودتر از بستر بیماری بلند شود و از همه پرسپولیسی‌ها هم می‌خواهم برای شفای عاجل این مرد بزرگ دعا کنند.

این بود تمام چیزی که از مهدی می‌خواستیم

وقتی طارمی خواست یک استیکر باشد

طی 10، 15 روز گذشته در همین روزنامه بارها از عملکرد مهدی طارمی ایراد گرفتیم و هم‌صدا با بخشی از هواداران «منطقی و مؤدب» پرسپولیس که فقط انتقاد فنی از طارمی داشتند، شدیم و گفتیم این بازیکن چون سطح بالایی از فوتبال را به ما نشان داده است، پس حق ندارد دچار افت شود چون پرسپولیسی‌ها به رفتار ساق‌هایش دل بسته‌اند و البته برنامه‌های برانکو روی عملکرد این بازیکن استوار است. طارمی در مقابل نفت تهران خوب نبود و اصلاً نتوانست انتظارات را برآورده کند. هنوز یادمان نرفته مقابل استقلال اهواز چه فرصت‌های ساده‌ای برای گلزنی را از دست داد و قبل از آن چه کرد. ما همان مهدی طارمی را می‌خواستیم که بازی مقابل فولاد در اهواز را یک تنه به سود پرسپولیس کرد.

در علم روانشناسی از «تنبیه به موقع» به عنوان یک ابزار کارآمد اشاره شده است. شاید یکی از عوامل درخشش چشمگیر طارمی در بازی مقابل راه‌آهن یزدان، موضوع همین تنبیه به موقع باشد. این بازیکن بیشتر از آنچه حقش بود، تنبیه شد و برخی از هواداران نه چندان خوشنام پرسپولیس گاهی با کنار گذاشتن شخصیت خود به او توهین کردند. برانکو موضوع را خیلی خوب متوجه شد و برای طارمی فضایی ایجاد کرد تا خودش را بازیابی کند. استراحت به موقع باعث شد طارمی در تنهایی خود، از نظر روانی بار دیگر «RESET» شود و بازیکنی را در زمین ببینیم که با مهدی طارمی بازی مقابل استقلال اهواز و نفت تهران تفاوت‌های فاحشی داشت.

در واقع این تمام چیزهایی بود که از مهدی طارمی انتظار داشتیم. می‌خواستیم او به یک استیکر یا مهاجم نوک حرفه‌ای بدل شود؛ یکی شبیه همان مهدی طارمی که اوایل فصل می‌دیدیم. بازیکنی باهوش و بی‌رحم. صحنه گل اول و حرکت تاکتیکی پرسپولیس، سپس رسیدن توپ به طارمی و یک شوت به جایی از دروازه که به خوبی هدف قرار گرفته بود. گل دوم زیباتر از آن بود؛ وقتی طارمی از کنار خط طولی، توپ مرده‌ای را می‌دزدد و حرکت در عرض را شروع می‌کند. پاس زیبا به نوراللهی که در عمق حرکت کرده است. حالا دیگر خط دفاع راه‌آهن یزدان به هم ریخته است. یک پاس پشت پا و دو شوت که اولین شوت توسط امید عالیشاه نزدیک به تیر یک با تیزهوشی مدافع راه‌آهن یزدان برگشت داده شد و شوت دوم که طارمی در ادامه حرکت در عرض خود و در دهانه دروازه شلیک کرد. در نیمه دوم، طارمی هر دقیقه بهتر شد و توانست بارها خلق موقعیت کند اما یک مهاجم بی‌دقت و بدون تمرکز به نام امید عالیشاه قدر پاس‌های مهدی را ندانست. قصه بازی راه‌آهن یزدان به پایان رسید اما این بازی فقط یک برنده داشت به نام «مهدی طارمی»؛ کسی که خواست از خودش یک پیکره جدید بتراشد‌، یک استیکر مدرن و جذاب.