محمد مایلی کهن گاهی سیاسی حرف می زند، گاهی با روسای جمهور غذا می خورد، گاهی نقد هایی انجام می دهد که خودش در آن موارد هدف اول نقد است، گاهی با کارنامه بد تیم می گیرد و هرگز آرام نمی گیرد.

حرف‌های محمد مایلی کهن چند بعد دارد، یک بعدش کاملا سیاسی است که البته خط قرمزها را در آنها رعایت نمی‌کند، بعد دوم انتقادهایی قابل تعمق است که البته این مربی فوتبال خودش هم در آن دایره می‌گنجد اما خودش را نمی بیند، بعد سوم هم آن حرف هاست که منطقی به نظر نمی‌رسد.

اول: مایلی کهن سیاسی‌ترین مربی فوتبال ایران

در بعد اول مایلی کهن در بسیاری موارد وارد سیاست می‌شود و شاید باید او را سیاسی ترین مربی فوتبال ایران بدانیم، او گاهی حتی با روسای جمهور صبحانه هم می‌خورد و به وضوح با استفاده از ابعاد گسترده رسانه های ورزشی در مورد آنها حرف سیاسی می‌زند.

گاهی وزیر امور خارجه را نقد می‌کند که چرا با جان کری - وزیر امور خارجه آمریکا - تلفنی حرف می‌زند. گاهی زندان اوین و اختلاس گران درون آن را به کویت تشبیه می‌کند که در آن جوجه کباب درست می‌کرده و همه دور هم آن را می‌خورده‌اند! این پیشکسوت فوتبال در صدا و سیما حتی از خطوط قرمز هم می‌گذرد تا پای تخته نرد بازی کردن بازیکنانش و اسم فلان خواننده لس آنجلسی را هم بر زبان می آورد.

دوم: اخلاق و کارنامه

 برخی انتقادهای او در دایره فوتبال به دل می‌نشیند مثلا می‌گوید فلان مربی چند سال است که مربیگری نکرده اما ما چند صد میلیون دلار به او دستمزد می‌دهیم و یا اینکه می‌گوید کی‌روش اخلاق مدار نیست. تا اینجا حرف‌ها غلط به نظر نمی‌رسد اما وقتی به کارنامه مایلی‌کهن نگاه می کنیم خود او در بسیاری از این انتقادها سرآمد است.

 مثلا اینکه ایشان سالها بود که تیم نداشت و قبل از آن هم پانزده سال شکست های پرتعداد در رده‌های باشگاهی و ملی را تجربه کرده بود. آخرین پیروزی‌های مایلی کهن باز می‌گردد به سومی آسیا و نهایتا مقدماتی جام جهانی که البته به دلیل نتایج ناراحت کننده کنار گذاشته شد. با این حال دوباره تیم امید را به وی دادند و قبل‌ترها دوباره تیم ملی بزرگسالان را هم به او داده بودند.

از منظر اخلاقی که نگاه کنیم همان زندان اوین رفتن با حکم قاضی برای مایلی کهن رزومه اخلاقی خوبی نساخته و البته بیانیه‌هایی که علیه قلعه نویی و دایی نوشت و حرف زد و در آنها از کلماتی مثل گروهبان قندلی و داروغه و ... استفاده کرده بود.

سوم: بند کردن به کی روش

برخی انتقادها اصلا منطقی به نظر نمی‌رسند، مثلا این که کی‌روش بازیکنی به فوتبال ایران معرفی نکرده یا نتیجه نگرفته است چندان منطقی به نظر نمی‌رسد و یا لااقل  اینکه قابل بحث است. نتایجی که کی‌روش با تیم ملی ایران مقابل آرژانتین، شیلی، سوئد، کره جنوبی و ژاپن گرفته در روزهایی که تیم‌های باشگاهی و رده‌های دیگر ملی ما به سادگی از همه شکست می‌خورند نشان دهنده کار خوب کی‌روش است.

از منظر بازیکن هم نگاهی به تیم ملی ایران و جوانگرایی کی روش نشان می دهد که کار خوب جلو رفته و ما تیم جوانی داریم که ماحصل نگاه تیزبین کی روش بوده است.

نتیجه گیری: منطقی و آرام‌تر

به نظر می‌رسد محمد مایلی کهن صادق است او برخی مسائل را همانطور که خودش می‌بیند بیان می کند و اینکه بخشی از آن را ندیده یا برخی قسمت‌های حرف‌هایش صحیح نیست را باور ندارد. البته همین نوع نگاه مایلی کهن را در بورس اخبار نگه می‌دارد که این نفع بزرگی محسوب می‌شود اما به نظر می‌رسد او باید اندکی کوتاه بیاید و توقع از سن و سال خودش را برآورده کند. مایلی کهن نباید در این سن و سال به زندان برود یا توهین از کسی بشنود یا برخی بگویند حرف‌هایش را نشنوید. او عصاره این فوتبال است و شاید اندکی آرام‌تر و منطقی‌تر بتواند به فوتبال خدمت کند.