ستاره ای که از رستوران به تیم ملی رسید+عکس

محمد طیبی کاپیتان استقلالی های خوزستان در بازی قهرمانی زندگی پرفراز و نشیبی داشته است، که باهم آن را مرور می کنیم.

 

محمد طیبی در سال 1365 در روستای آل طیب بهبهان بدنیا آمد. طیبی از 14 سالگی همراه با دایی هایش کار بنایی می کرد و با بنایی به امرار و معاش می پرداخت، البته وی در همین سن به تیم جوانان پرسپولیس بهبهان رفت و همراه با این تیم توانست قهرمان شود.

 

طیبی پس از این اتفاق برای گذراندن خدمت سربازی راهی شد و سربازی اش را در ماههشر گذراند. پس از سربازی به طور اتفاقی به امیدیه رفت و در مهمانسرای شرکت نفت مشغول شد و همراه با کار در تیم استقلال امیدیه توپ می زد. البته بخش از عظیمی از ساعات شبانه روزی طیبی (6 صبح تا 2 بعد از ظهر – 5 تا 10 شب) به کار در مهمانسرایی گذشت که شاید خاطراتش اکنون زیر زبانش بسیار شیرین باشد. وی با استقلال امیدیه توانست به لیگ استان صعود کنند.

 

 

در همان اوضاع و احوال بود که سرمربی نفت امیدیه به او زنگ زد و طیبی به عضویت این تیم لیگ سه ای در آمد و توانست همراه با نفت امیدیه قهرمان شود و به لیگ دو صعود کنند. فصل بعد همراه با نفت امیدیه تا مرز لیگ یکی شدن پیش رفت اما تنها یک امتیازکم آوردند.

 

پس از این نافرجامی با نظر مجید باقری نیا به استقلال خوزستان آمد و همراه با این تیم لیگ برتری شد. پس از آمدن ویسی به عنوان سرمربی در تیم استقلال خوزستان، محمد طیبی در کنار سهراب بختیاری زاده و رامتین سلیمان زاده گزینه های خط دفاع بودند و البته استقلال خوزستان در آن بازی‌ها 37 گل خورد و با تفاضل گل در لیگ برتر ماندنی شد.

 

فصل بعد محمد طیبی همراه با موسی کولیبالی که تازه به ایران آمده بود مدافعین اصلی استقلال خوزستان بودند و با 46 گل خورده آمار بدی در خط دفاعی داشتند ولی لیگ پانزدهم لیگ خط دفاعی استقلال خوزستان بود.

 

با آمدن خسوس و هماهنگ تر شدن طیبی و کولی بالی، مثلث اصلی خط دفاعی تشکیل شد و جلوتر از آنها میثم دورقی که از سوی عبدالله ویسی به "بولدوزر" تشبیه شده قرار گرفت. البته نمی توان مدافعان کناری (عبدی- ماهینی – کعبی – شیرزادی) را در موفقیت خط دفاعی کم دانست، آنها با رهبری کاپیتان طیبی موفق شدند تا بهترین خط دفاع تاریخ لیگ برتر را تنها با 14 گل خورده به دست آورند.

 

شاید پسرک نوجوانی که همراه با دایی هایش به کار بنایی می پرداخت تنها در رویایش به این فکر می کرد که می تواند جام قهرمانی را بلند کند، اما او نشان داد که می توان پله پله جلو رفت و با پشتکار به قهرمانی رسید.

 

همان کسی که شب گذشته به آرزویش یعنی دعوت به تیم ملی رسید.