دوستی های نافرجام دنیای فوتبال

به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی افکار در این بین برخی از دوستان فوتبالی هیچ گاه از راه رفاقت جدا نشده و همواره در کنار هم بوده اند و برخی دیگر نیز به دلایل مختلف در طول زمان از هم جدا شده اند. دوستی هایی که برای همیشه ماندگار شد اولین خبری بود که در خصوص رفاقت های ماندگار فوتبال منتشر شد و در بخش دوم این گزارش به رفاقت هایی می پردازیم که منجر به جدایی شد.

انصاری فرد، خوردبین و پروین

این هفته، سالروز تولد ۳ستاره پرسپولیس است. طی ۳روز متوالی، محمدحسن انصاری فرد، محمود خوردبین و علی پروین در سال های متفاوت به دنیا آمده اند. پروین و خوردبین طی ۳۰سال، بهترین دوستان در تاریخ پرسپولیس به شمار می رفتند، اما امروز به طور کامل از یکدیگر جدا شده و هر کدام با طرز تفکری متفاوت در جامعه فوتبال به کار خود ادامه می دهند.

طرز تفکرهایی که تفاوت های آشکاری باهم دارند. انصاری فرد هم در مقاطعی با این دو نفر مشکل داشته است. یکبار برادر انصاری فرد، محمود خوردبین را از بانک کشاورزی اخراج کرد و یک بار هم خود انصاری فرد که مدیرعامل پرسپولیس بود، علی پروین را از سمت سرمربیگری کنار گذاشت.

جواد ا…وردی و بیژن ذوالفقارنسب

ا…وردی در سال۵۲ از استقلال به پرسپولیس رفت و ذوالفقارنسب هم در همین سال از تیم پاس به پرسپولیس پیوست. این دو هم بازی بوده و از لحاظ سطح دانش در پرسپولیس بالاتر از دیگران بودند. آنها در رشته تربیت بدنی تحصیل می کردند.

البته بعدها مسیر آنها از یکدیگر جدا شد. به هرحال بعد از چندی ا…وردی و ذوالفقارنسب که هم پست بودند دوباره ارتباط خوبی با هم برقرار کردند و بیشتر از سایر پیشکسوت های پرسپولیس رابطه صمیمانه ای با یکدیگر دارند.

حمیدرضا درخشان و ناصر محمدخانی

از سال۶۱، با هم دوست شدند؛ سالی که ناصر محمدخانی از تیم بانک ملی به پرسپولیس رفت. درخشان و محمدخانی، همیشه با هم بودند. این دونفر با هم به قطر رفتند. حتی مسافرت های تفریحی آن ها هم با یکدیگر بود.

در پرسپولیس سال های ۷۳ تا ۷۷، یعنی سال برگشت علی پروین، با هم در تیم مربیگری می کردند. ارتباط درخشان و محمدخانی تا سال۸۱ ادامه یافت. قتل همسر ناصر محمدخانی و اتهامی که به حمید درخشان در این خصوص وارد شد، باعثجدایی همیشگی این دو از یکدیگر شد.

جلال طالبی و منصور پورحیدری

طالبی زودتر از پورحیدری به تیم دارایی پیوست. وقتی پورحیدری به دارایی رفت، ارتباط بسیار عمیقی بین این دو شکل گرفت. وقتی دارایی منحل شد، جلال طالبی و منصور پورحیدری به تیم فوتبال تاج سابق پیوستند.

ارتباطشان ادامه داشت تا آنکه طالبی به دارایی برگشت و سرمربی تیم دوباره تاسیس شده دارایی شد و پورحیدری در استقلال ماند و به عضویت کادرفنی تیم فوتبال استقلال درآمد.

بعدها در سال۷۷، جلال طالبی در جام جهانی سرمربی تیم ملی شد. بعد از جام جهانی، جلال طالبی از سرمربیگری تیم ملی به دلیل مشکلات شخصی که در آمریکا داشت، کناره گرفت. صفایی فراهانی که اعتقاد زیادی به جلال طالبی و حرف های او داشت، از او خواست تا سرمربی تیم ملی را او پیشنهاد دهد که جلال طالبی هم منصورپورحیدری را به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان به صفایی فراهانی پیشنهاد داد.

علی پروین و محمود خوردبین

در آستانه سفر به مانیل، پایتخت فیلیپین و برای شرکت در مسابقات جوانان آسیا، جوانان ملی پوش در فرودگاه مهرآباد نشسته و آماده پرواز بودند که ساعت زیبا و منحصربه فرد محمود خوردبین ۲۱ساله گم شد.

علی پروین همه بازیکنان تیم ملی از جمله ناصر حجازی، نصرا… عبداللهی، مهدی حاج محمد و… را به صف کرد. همه شروع به جست وجو کردند. ساعت پیدا شد. محمود خوردبین با خوشحالی، علی پروین را بوسید و از او تشکر کرد.

به این ترتیب به رغم تفاوت های فرهنگی و تحصیلات، دوستی دیرینه این دو شکل گرفت. پروین ۱۰سال بعد سرمربی و خوردبین سرپرست پرسپولیس شد. این دونفر ۳۰سال بهترین دوستان همدیگر بودند، اما حالا مسیر زندگیشان از همدیگر جدا شده و دیگر در کنار هم کار نمی کنند.

بهروز رهبری فرد و مهدی هاشمی نسب

رهبری فرد در سال۱۳۷۳ به پرسپولیس رفت. ۳سال بعد هاشمی نسب هم به پرسپولیس پیوست. دومدافع وسط ترکیب خوبی را در خط دفاع پرسپولیس و تیم ملی ساختند. در سال۷۹، هاشمی نسب از پرسپولیس به تیم استقلال رفت. دو دوست خوب در یک حرکت سمبلیک پیراهن شماره۲۰ را بر تن کردند. رهبری فرد، شماره۲۰ پرسپولیس و هاشمی نسب شماره۲۰ استقلال شد.

در سال۸۲، رهبری فرد به علت بروز مشکلات با مدیریت وقت پرسپولیس از این تیم جدا شد. هاشمی نسب هم به علت پایان یافتن دوران قراردادش از استقلال جدا شد. به این ترتیب این دو به پاس رفتند و بعد از ۴سال بار دیگر با یکدیگر هم بازی شدند و قهرمانی به دست آمده در تیم پرسپولیس سال۷۸ را این بار کنار همدیگر در تیم پاس تکرار کردند. جالب آن که مسیر آن ها باز با هم یکی بود و بعد از کسب قهرمانی، از تیم پاس جدا شدند.

حمید استیلی و محمد خاکپور

شدت رفاقت آن ها در مقطعی آنقدر زیاد بود که به آن ها دوقلوهای به هم چسبیده می گفتند. خاکپور و استیلی بچه یک محله بودند(نازی آباد و یاخچی آباد)، هر دو اصالتا آذری زبان هستند و اتفاقا هر دو از سال۶۸ پیراهن پاس را به تن کردند.

همچنین هردویشان در سال۶۸ به تیم ملی رسیدند و بازهم هر دو در سال۷۱ از تیم پاس که قهرمان لیگ شده بود، جدا شده و به پرسپولیس پیوستند. بعد از جدایی علی پروین از پرسپولیس در سال۷۲، استیلی و خاکپور که به خاطر او به پرسپولیس آمده بودند، از این تیم جدا شده و به بهمن رفتند.

آن ها در تمام اردوهای پرسپولیس و تیم ملی هم اتاق بودند. با این حال اما خاکپور زودتر از استیلی ازدواج کرد و دوستی آن ها کم رنگ تر شد. از آن به بعد استیلی هم اتاقی مجردهای تیم ملی مثل علی دایی می شد.

در سال۷۷ که استیلی به پرسپولیس برگشت و خاکپور به آمریکا رفت، مسیر آن ها به طور کامل از هم جدا شد. لازم به ذکر است که استیلی و خاکپور بازی در گیلانگ سنگاپور را هم با هم تجربه کرده اند.

در دورانی که جلال طالبی هدایت تیم باشگاهی گیلانگ سنگاپور را برعهده داشت، این دو بازیکن در این تیم تحت هدایت او همبازی شدند. روابط آن ها به قدری صمیمانه بود که حضور و خط خوردن هایشان هم از تیم ملی هم زمان بود.

علی اصغر مدیرروستا و اکبر یوسفی

در دوران فوتبال شان همیشه کنار هم بودند و بعد از پایان دوران فوتبال هم همان ارتباط قدیمی را حفظ کردند. اکبر یوسفی حتی رابط مدیرروستا با رسانه های حامی وی نیز بود و از آن ها می خواست تا از مدیرروستا حمایت کنند، اما وقتی مدیرروستا سرمربی تیم های پیکان و پاس شد و از وجود اکبر یوسفی به عنوان همکار خود بهره نبرد، آنجا بود که اکبر یوسفی حمایت های خود را از مدیرروستا قطع کرد. با این حال ظاهرا ارتباط این دو با هم بسیار خوب است.

محمد پنجعلی و کوروش شهبازی فر

شهبازی فر در سال۱۳۵۹ به درخواست پنجعلی به پرسپولیس رفت، اما بعدها از این تیم جدا شده و به تیم های دیگر حتی استقلال پیوست. بعدها ارتباط تجاری بین پنجعلی و شهبازی فر، روابط دوستانه این دو را به خانواده ها هم کشاند، تا جایی که حتی تفریحات این دو با هم یکی شد. پنجعلی که در پرسپولیس ارتباطات خود را حفظ کرده بود، واسطه برگشت شهبازی فر به پرسپولیس در سال۷۵ بعد از ۱۶سال شد. چندسال بعد سوءتفاهمی هم در رفاقت پنجعلی و شهبازی فر ایجاد شد که ختم به خیر شد.

جواد نکونام و محمد نصرتی

خیلی ها تصور می کنند به علت همبازی بودن جواد نکونام و مسعود شجاعی در تیم اوساسونای اسپانیا، ارتباط این دو صمیمانه است، درحالیکه نکونام در اردوهای تیم ملی دهه۸۰، دوست نزدیکی به اسم محمد نصرتی داشته است که در تمام اردوها و سفرهای تیم ملی کنار یکدیگر بودند.

آنها در تیم فوتبال پاس با هم همبازی بودند. قهرمانی تیم امید در بازی های آسیایی ۲۰۰۲ بوسان ثمره درخشش این دو بازیکن بود. به دلیل رفتن نکونام به اسپانیا، این روزها رفاقت و الفت او با نصرتی کمرنگ شده، ولی آنها هنوز با هم دوست هستند و به یکدیگر احترام می گذارند.

احمدرضا عابدزاده و افشین پیروانی

این دو معمولا روابط شان به گونه ای نبود که دوستی خیلی صمیمانه ای با یکدیگر داشته باشند. هرچند در مقطعی عابدزاده، هاشمی نسب و پیروانی با علی دایی دوست بودند، اما عمر این رفاقت ها کوتاه بود.

بعد از آنوریس مغزی عابدزاده، افشین پیروانی ارتباط نزدیک و صمیمانه ای را با او برقرار کرد. افشین در تمام حالات و وضعیت ها از عابدزاده حمایت کرده و هرگاه عهده دار مسئولیت سرمربیگری تیمی بوده، از وجود عابدزاده نیز به عنوان دستیار خود بهره می برد. او در تیم پرسپولیس و استیل آذین، عابدزاده را در کنار خود داشت و به رغم اوضاع جسمی نه چندان مناسب او، حمایتش می کرد.

محمدحسین دادکان و محمدرضا زادمهر

شباهت های فرهنگی از نظر طبقه بالای اجتماعی باعثاصلی دوستی این دو به نظر میرسد. دادکان متولد سال۱۳۳۴ است و زادمهر ۱۳۳۵. آنها بهترین اتومبیل های زمان خود را سوار می شدند.
تحصیلات بالایی داشتند و هردو دکترا دارند. زادمهر و دادکان یکدیگر را قبول دارند، اما یک اتفاق باعثشد تا این دو نفر دیگر مثل سابق با یکدیگر ارتباط نداشته باشند. آنها در سال۸۰ وقتی که کمیته پیشکسوتان پرسپولیس را پایه گذاری کردند، با هم قرار گذاشتند هر کدام رئیس فدراسیون فوتبال شد، دیگری، دبیر فدراسیون فوتبال شود، اما وقتی دادکان رئیس فدراسیون فوتبال شد، زادمهر را به عنوان دبیر فدراسیون خود منصوب نکرد، بلکه او را سرپرست تیم ملی جوانان کرد و مسئولیت دبیری فدراسیون فوتبال را به عرفانیان دانشور داد. در واقع دادکان، عرفانیان دانشور را در این زمینه به زادمهر ترجیح داد.

علی کریمی و حامد کاویانپور

هر دو متولد ۱۳۵۷ هستند و تقریبا در یک مقطع پیراهن تیم پرسپولیس را برتن کردند. کریمی و کاویانپور در خط هافبک بازی می کردند و به خاطر قدرت فوق العاده شان در دل حریفان لرزه می انداختند.
این دو که اصالتا گیلانی هستند، روابط دوستانه آن ها باعثشد در مقطعی به طور مشترک به ساختمان سازی در شمال کشور مشغول شوند. آنها در این زمینه موفق بودند، اما در مقطعی کوتاه رابطه شان شکراب شد. با این حال در سال۸۸ بار دیگر رفاقت آن ها رنگ گرفت.
علی کریمی برای بازگشت کاویانپور به فوتبال واسطه شد و وی به فوتبال برگشت. گرچه یک اتفاق باعثشد کاویانپور برای همیشه از فوتبال کنار برود.

رضا رجبی و جعفر مختاری فر

رجبی و مختاری فر در استقلال سال های ۶۲ تا ۶۷ با یکدیگر هم بازی بودند و از ستون های اصلی قهرمانی های این تیم به شمار می رفتند. رجبی و مختاری فر در مقطعی درگیرمشکلات خاصی بودند، اما امروز هر دو پاک هستند. رضا رجبی مدت هاست به زندگی عادی برگشته، مختاری فر هنوز درگیر و در تلاش جدی برای اصلاح مشکلات پیشین است. رضا رجبی و مختاری فر متولد ۱۳۳۷ بوده و ۵۳ساله هستند.