درآمدی کوتاه بر یک قهرمانی؛ یکی برای همه، همه برای یکی

گروه ورزش آن پروانه سمج روی صورت رونالدو در هفدهمین دقیقه بازی مثل خیلی چیزهای بازی دیشب در خاطره ها خواهد ماند؛ خاطراتی که می تواند شیرین، تلخ  یا حتی گس باشد... باید اعتراف کنم هنوز هم نمی توانم قهرمانی پرتغال در یورو 2016 را هضم کنم؛ فتح یک جام با 6 تساوی 90 دقیقه ای و یک فینال بدون رونالدو...

 به گزارش افکارنیوز، درست چند دقیقه پس از آن مصدومیت وحشتناک در هفتمین دقیقه بازی و اشکهایی که بر پهنای صورت رونالدو جاری شد، cr7 به زمین بازگشت؛ بازگشتی که پس از آن خطای شدید، به «دی کاپریو»  در فیلم «بازگشته» می‌مانست. مصدومیت البته شدیدتر از آن بود که بشود با آن مدارا کرد و کریستیانو با چشمانی اشکبار زمین را ترک کرد. برای دقایقی از او خبری نبود تا اینکه تصمیم گرفت به خودش بیاید و برگردد؛ البته نه به زمین بلکه کنار زمین؛ او در ادامه تنها کاری که می تونست انجام دهد، برانگیختن هم تیمی هایش بود، کاری که به نظر می رسد به خوبی از پس آن برآمد؛ رونالدو در زمین نبود اما نمی توان منکر نقشش در کنار زمین شد؛ او این بار نه در زمین، که روی نیمکتی که با آن صمیمیتی ندارد، نشست و نشان داد که آنجا هم ستاره است.

بسیاری پیروزی بر فرانسه و قهرمانی پرتغال را  به اتحاد و انسجام بازیکنان این تیم پس از مصدومیت رونالدو نسبت می‌دهند؛ هم قسم شدن، دویدن، جنگیدن و  داشتن یک گلر آماده که  فوتبالی‌ها خوبش را از نان شب هم واجب‌تر می‌دانند؛ پیروزی پرتغال در فینال در حالی به دست آمد که آنها  نه در مالکیت توپ، نه در خلق موقعیت و نه خیلی چیزهای دیگر از فرانسه بهتر نبودند، گرچه فرانسه هم آن شوالیه‌ای نبود که باید؛ مصدومیت رونالدو ، گم شدن شاعرانگی بازی رناتوی جوان در هیایوی دیدار فینال، یک عالمه هوادار فرانسوی  و خیلی چیزهای دیگر مانع قهرمانی پرتغال نشد...نمی دانم این قهرمانی را باید به حساب «فرناندو سانتوس»  شناخت خوبش از توانمندی‌های بازیکنان و تعویض‌های طلاییش در یورو گذاشت یا  «پاتریسیوی» آماده و  «ادر» که دقیقه 108 فینال یورو 2016 را برای همیشه از آن  خود کرد؛ ولی این را می دانم که هنوز هم هضم این قهرمانی سخت است...‌

علی آتش زر