بحث فنی به کنار در مورد آن هم البته تا این لحظه حرف بسیار زیاد است و مثلا می توان همه خریدهای استقلال را عجیب و بی پایه علمی دانست و یا مثلا می توان گفت بهانه فرش نشدن بدن بازیکنان کاملا بد است و غلط که اگر آن را بپذیریم تازه با منصوریان به اشتقاق می رسیم که چرا باید بدن بازیکنان بسته باشد آن هم در حالی که بایرن مونیخ در اولین بازی فصل خود شش گل زد و نشان داد چگونه به موقع می توان بدن ها را آزاد کرد. بلکه بحث ما، حرف ما اینست که اطراف استقلال چه می گذرد؟

یکی از مهمترین انتقادها نسبت به امیر قلعه نوعی این بود که برخی از اطرافیان چسبیده به او از منظر اجتماعی خیلی وضعیت روبه راهی نداشتند، در تمرین اول بازگشت امیر به استقلال قداره دیده شد، خنجر و چوب رویت شد و بعدها برخی که خود را به قلعه نوعی می چسباندند و احتمالا امیر از حضورشان با خبر نبود هوادارانی را که پیراهن مجیدی را می پوشیدند کتک می زدند تا عرصه هر روز به امیر قلعه نوعی تنگ تر شود و روزی برسد که در معیت تراکتور سازی و مقابل استقلال این پرافتخار ترین مربی استقلال همه استادیوم را رودر روی خود ببیند و شاید از خودش بپرسد که چرا؟

پاسخ آن چرا اینست که اطرافیان مهم هستند، بسیار مهم. آنها نماد شخصیتی هستند که دیده نمی شود، دیروز یکی از خبرگزاری ها خبر و عکسی مخابره کرد که یک سری بوقچی در حال تناول نان بربری با پنیر و خیار در تمرین استقلال هستند! دور هم جمع شده اند، روی زمین نشسته اند و کسی با آنها کاری ندارد.

پیگیری های ما به آنجا رسید که اینها در دوره منصوریان همیشه همینگونه یا چیزی شبیه به این هستند، اختیار دارند و دور می زنند و ما نمی دانیم که آن را باور کنیم یانه؟ حتی پیگیری های ما نشان داد که بهتاش فریبا  که تازه به این جمع پیوسته با دیدن این صحنه به شدت ناراحت شده و گویا پیش از این‌ها هم نصراله عبداللهی هم به آنها تذکر داده است.

بحث فنی و نتایج یک بحث است اما بحث اصلی اینست که در تمرینات استقلال نظم دیده نمی‌شود و  برخی آدم‌ها اشتباهی آنجا آمده اند و خود را به منصوریان منتسب می‌کنند.  آنها نباید به شخصیتی بچسبند که مردم به عنوان خوش خلق و نیکو و با ادب و با معرفت وی را می شناسند.

با این مسیر حتی در صورت موفقیت هم در نهایت اتفاق خوبی رخ نمی دهد و منصوریان نباید مثل قلعه نوعی از وجود این آدم ها بی خبر بماند بلکه باید هم آنها را بشناسد و هم مقابل استقلالی ها که اتفاقا بسیار ادعای ادب و تحصیلات دارند خودش را از آنها دور کند و اجازه ندهد این ها به عنوان حامیانش باشند.

حامیان منصوریان مردم معمولی هستند،  همانها که پای او ایستاده اند و شعار حمایت تا قیامت را سر می دهند.

منصوریان باید بیدار شود، درست که روی او فشار هست اما او نباید اجازه بدهد همه آنچه را که در 40 سال گذشته به دست آورده یک جا بگذارد و برود.