بهای یک صعود

تاریخ فوتبال ایران چنین روزهایی را دست کم در دو، سه دهه اخیر به یاد ندارد؛ تیمی که در آسیا نه تنها بباز نیست بلکه الآن گل هم نمی خورد. آنچه کی روش از لیگ فوتبال ایران گرفت و کماکان برنامه ریزی ها به صورت تمام قد در خدمتش است، باید تنها یک خروجی برای ما داشته باشد و آن چیزی نیست جز اولین صعود متوالی و غیرمتعارف به جام جهانی. تیم ملی همانند دوره قبل این بار هم در تاشکند برنده بود و دقیقا با نتیجه مشابه یک بر صفر از سد حریف سخت جانش عبور کرد اما 2 تفاوت بسیار اساسی بین این 2 بازی وجود داشت؛ نخست اینکه این بار ازبکستان تیم صدرنشین گروه بود و در 2 بازی قبل با آمار خیره کننده دورخیز بلندی را برای صعود کرده بود و دوم؛ نوع بازی ایران در زمین حریف بود. 4 سال قبل پیروزی ما شراکت زیادی با شانس و حتی اشتباه داوری داشت اما این بار یک بار زدیم و 2 مرتبه دیگر براحتی مقابل دروازه لوبانف موقعیت سوزی کردیم. برتصویر 4 سال قبل این بار اگرچه تدافعی بودیم اما یک بار هم گلر ما مجبور به واکنش نشد. نه تنها در این نبرد که در 2 بازی گذشته، سیستم بازی تدافعی ایران به گونه ای عمل کرد که رقبا تقریبا صاحب هیچ موقعیتی نشدند. دلیلش چیست و آیا می شود تنها خوش شانسی و ضعف حمله وران حریف را دلیلی اصلی اش دانست؟ جواب بدون تردید منفی است.


آنچه کی روش دارد و لوپتگی نه


اما چه شد که کی روش توانست این تحول را در تیمش به وجود بیارود؟ علت اصلی، دقیقا همان مناقشه تیم ملی و مربیان باشگاهی است. اسپانیا و ایتالیا چند ساعت پس از تقابل ازبکستان و ایران باید رو در روی هم قرار می گرفتند. اما لیگ هر دو کشور تا همین چند روز قبل پا برجا بود. نه اینکه لوپتگی دوست نداشته باشد مانند کی روش یک ماه شاگردانش را در اختیار داشته باشد بلکه مساله اصلی به قدرت باشگاه ها و پول های هزینه شده مربوط می شود. در صنعت فوتبال، فیفا هم تمام قد از باشگاه ها حمایت می کند و تیم ملی در بهترین وضعیت تنها 72 ساعت قبل از بازی رسمی قادر است بازیکن را از باشگاه بگیرد. این قانون نخست صنعت فوتبال است و از این رو بسیاری از مربیان بزرگ دنیا ترجیح می دهند هرگز سرمربی تیم های ملی نشوند، چرا که با آن مدت محدود، خبری از هیچ معجزه ای نیست. اما در فوتبال تمام دولتی ما داستان مختلف است. بیش از 90 درصد پول باشگاه ها را دولت می دهد از این رو وقتی همان دولت نقشه راه را می کشد، تیم ملی را در اولویت قرار می دهد. بدون تردید آرزوی همه مربیان ملی در دنیا است که قبل از هر بازی رسمی (مخصوصا اگر پای صعود به جام جهانی در میان باشد) همانند کی روش یک ماه بازیکنان خود را در اختیار داشته باشند. همانطور که پیش تر مطرح شد، صنعت فوتبال این اجازه را به هیچ تیم ملی ای نمی دهد که لیگ را تقریبا پا فلجی پیش ببرد.


مربیانی که در ابتدا سود می برند


از این رو باید چشم بسته حق را به مربیان باشگاهی داد. البته این تعطیلی طبیعتا به ضرر مربیانی است که تیم شان در کورس است و بدتر از همه بازیکنان پرتعدادی را در تیم ملی دارند. برانکو و قلعه نویی بیشترین آسیب را از این تعطیلی های نامتعارف می بینند و فعلا در این برهه امثال منصوریان و کمالوند به آن به دیده فرجه طلایی می نگرند. شاید اگر لیگ شانزدهم تا همینجای کار، 2 ماه تعطیل نمی شد امروز چند مربی از کار خود برکنار می شدند اما تعطیلی ها به مدد آنهایی آمده که با روند قبلی، تیم شان نتیجه نمی گرفت. البته این چاقوی دو لب تیز ممکن است در ادامه به ضرر همین دسته دوم هم تمام شود. به عنوان مثال علی دایی فصل قبل در صبا بیشترین استفاده را از تعطیلات ابتدایی لیگ برد و از قضا تا خانه های بالا پیش آمد اما در ادامه وقتی تیمش به آمادگی مطلوب رسید همین تعطیلی ها موجب سقوط شان شد. از این رو در هر حالتی این وقفه های طولانی مدت به نفع هیچ تیمی نیست.


دولت تصمیم می گیرد


اما برخلاف همه لیگ های مطرح اروپایی که باشگاه ها مالک اصلی بازیکن به شمار می روند در فوتبال غیر خصوصی ما، دولت که هزینه فوتبال را تامین می کند، محق است اولویت هایش را تعیین کند. آنچه برای فوتبال ما در این برهه اهمیت فراوانی دارد، صعود به جام جهانی روسیه است. برخلاف خیلی از تیم های ملی مطرح جهان، برای کشورهایی مانند ایران و شاید کلا تیم های آسیایی، حضور یا عدم حضور در جام جهانی تکلیف یک نسل را روشن می کند. اینکه تیم ملی از دل یک لیگ خوب متولد می شود یک گزاره کاملا درست است اما اگر همان تیم ملی نتواند به جام جهانی برود براحتی ستاره هایش شانس دیده شدن را از دست می دهند. از این رو مدیران بالادستی فوتبال ما حاضر شدند با قربانی کردن باشگاه ها در این فصل، شانس بالایی را برای صعود به جام جهانی 2018 خلق کنند.


ترکیب ایران مقابل ازبکستان همه چیز را عوض کرد


تا پیش از این منتقدان به صورت سفت و سخت از کی روش گله مند بودند وقتی 80 درصد ترکیب اصلی را لژیونرهایی که تنها 3 روز قبل از بازی به تیم اضافه می شوند، تشکیل می دهند، چرا باید لیگ داخلی یک ماه تعطیل شود؟ جمله ای که ظاهر درستی دارد اما ترکیب ایران مقابل ازبکستان خط بطلانی بود بر این فرضیه. اگر کی روش همانند همتایان اروپایی خود یا اصلا مانند زمانی که سرمربی تیم ملی پرتغال در مقدمانی جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی بود، تنها 72 ساعت قبل از دیدار رسمی، همه بازیکنانش را در اختیار داشت طبیعتا شانس بازیکنان برتر که لژیونر هم هستند بیشتر از داخلی ها بود اما این بار لیگ یک ماه تعطیل شد و بازیکنان لیگ برتری این فرصت را داشتند تا با ایجاد هماهنگی، راه حضور لژیونرها را در ترکیب اصلی محدود کنند. در بازی با ازبکستان تنها 4 لژیونر در ترکیب اصلی بودند و 7 بازیکن دیگر از دل لیگی به میدان آمدند که کجدار و مریز در جریان است.


هماهنگی، کلید موفقیت در صعود


برخلاف تورنمنت هایی همانند جام ملت ها که بازیکنان یک ماه قبل کنار یکدیگر تمرین می کنند و طبیعتا هماهنگ هستند در بازی هایی مثل مقدماتی جام جهانی یا جام ملت های هر قاره ای، بیشتر از همه شاهد ناهماهنگی های فاحش بین بازیکنان هستیم. هلند تیم مدعی قهرمانی جام جهانی 2014 که شانس حضور در فینال را هم داشت ناگهان غایب بزرگ یورو 2016 لقب گرفت به این جهت که در بازی های مقدماتی هیچ شباهتی به تیم 2 سال قبل نداشت. شاید قفل ما و عدم حضور متوالی در جام جهانی همین موضوع باشد. کی روش به عنوان اولین مربی تیم ملی ایران که توانسته 5 سال متوالی در راس فوتبال ما باشد، سراغ یک راه حل دیگر رفته است. برخلاف ادوار قبل که ناهماهنگی ها موجب شکست خانمانسوز و غافلگیرکننده در مقدماتی جام جهانی می شد، مثل همان دوره علی دایی و شکست خانگی مقابل سعودی، این بار کی روش همه احتمالات را در نظر گرفته است.


جام جهانی ارزشش را دارد


به عنوان طرفدار کی روش هم باید اعتراف کرد حق با مربیان باشگاهی است که با این حجم وقفه نمی شود مقتدرانه پیش رفت و چه بسا امسال شاهد شگفتی هایی باشیم اما آیا این برنامه با همه معایبش برای باشگاه ها به صعود بی دردسر ما به جام جهانی می ارزد یا نه؟ پرسپولیس به واسطه حضور 6 بازیکن در تیم ملی و حضور 5 تن از آنها در ترکیب اصلی بیشترین ضرر را می کند اما همان دولتی که پول خریدهای پرسپولیس را می دهد به صلاح فوتبال ایران دانسته اولویت این فصل فوتبال ما حضور در جام جهانی باشد.  شاید این تعطیلات موجب عوض شدن سرنوشت جام شود اما اگر کی روش طبق برنامه اش که تا امروز به بهترین شکل ممکن پیش رفته، ما را بدون دردسر به روسیه 2018 ببرد، آن وقت همین بازیکنان پرسپولیس بیشترین سود را خواهند کرد. برای کشورهایی مثل ایران، حضور در جام جهانی یعنی دیده شدن بازیکنان جوان شان در بهترین ویترین فوتبال جهان. ثمره تعطیلات لیگ شانزدهم در بازی تیم ملی مشهود است. کی روش آماده ترین ها را انتخاب کرده و آنها را به بهترین شکل ممکن با یکدیگر هماهنگ کرده است و الآن ما طوری بازی می کنیم که پس از 270 دقیقه، صفر موقعیت گل مقابل دروازه مان برای حریفان ایجاد می شود. حمایت باید تا لحظه آخر ادامه داشته باشد که خروجی اش دیده شدن فوتبال ما در دنیا است اما اگر به هر دلیلی کی روش نتواند ایران را به روسیه ببرد آن وقت با یک فاجعه عظیم روبه رو هستیم؛ هم لیگ شانزدهم را از سکه انداخته ایم و هم جام جهانی را از دست داده ایم.


ایسلند و دینش به فوتبال


لیگ هر کشور مهم است اما زمانی که تیم ملی آن کشور به آوردگاه های بزرگی همانند جام جهانی و یورو نیاید آن وقت خروجی آن لیگ هر چه باشد فقط جنبه مالی دارد و سرگرمی. سال قبل این موقع شاید یک سوم مردم دنیا کلا نمی دانستند ایسلند کجاست، فوتبال دارد یا همه در آن در حال سُر خوردن روی یخند. اما اینک خیلی ها آنها را می شناسند و می دانند ایسلند فوتبال دارد، بازیکن خوب دارد، سرد است، احساسات گرم و عجیب دارد، شدیدا غرور ملی دارد و متعاقبا لیگ هم دارد. اینها همه پس از درخشش تیم ملی فوتبال این کشور در یورو 2016 بود.  بعد باید با همه احترامی که به لیگ، سرمایه در گردش و مربیان باشگاهی قائل شد با صدای بلند گفت هیچ چیزی در فوتبال بالاتر از حضور در جام جهانی نیست و آنها همه هستند که این باشد.