کینه ای که منجر به تکه تکه شدن پیکر سه شهید شد

شهید مظفر صادقی در اولین روز از دیماه سال 1336 در شهرستان دهگلان دیده به جهان گشود. پدرش علی اکبر کشاورزی می کرد و مادرش شرافت خانم به کار خانه داری مشغول بود.

 

علی رغم تمام مشکلاتی که پیشروی مظفر بود، اما ایشان دست از درس و مدرسه نکشید و تا پایان سال اول دبیرستان به تحصیلش ادامه داد، اما پس از آن به دلیل فشار زندگی و نبود امکانات کافی مجبور شد برای همیشه با درس و مدرسه خداحافظی کند و به کار مشغول شود.

 

ظلم و ستم عمال رژیم پهلوی مردم منطقه را ستوه آورده بود، ولی مردم نمی توانستند کاری بکنند و به همین خاطر در انتظار فریاد رسی بودند که دادشان را از ظالمان بستاند. روزها در پی هم می گذشت و بر حجم این فشار نیز لحظه به لحظه افزوده می شد، تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید.

 

مظفر و مردم محروم منطقه هنوز طعم شیرین پیروزی انقلاب اسلامی را نچشیده بودند که گروهک های ضد انقلاب هم چون قارچ سر بر آوردند و منطقه کردستان را جولانگاه خود قرار دادند.

 

گروهک های ضد انقلاب که با شعارهای فریبنده دفاع از حقوق خلق کرد، پای در منطقه نهاده بودند، خیلی سریع ماهیت اصلی خود را به مردم نشان دادند و شروع کردند به باج گیری و غارت اموال و ستم به مردم. مردم محروم کردستان که تازه از شر رژیم پهلوی راحت شده بودند، این بار گرفتار گروهک های ضد انقلاب شدند.

 

همزمان با ورود نیروهای سپاه پاسداران به منطقه و هم چنین تأسیس سازمان پیشمرگان مسلمان کرد، شهید مظفر صادقی به عضویت این سازمان انقلابی درآمد تا یک بار دیگر امنیت و آرامش را به منطقه بازگرداند.

 

شهید مظفر صادقی در حالیکه در هشتمین روز از مردادماه سال 1359 به همراه شهیدان محمد جعفری و عبدالله حسین پناهی برای بازدید به محور موچش - بلبان آباد رفته بود در روستایی به نام هوارپان در کمین نیروهای ضد انقلاب گرفتار می شود و به شهادت می رسد. 

 

پس از اینکه مظفر به همراه همرزمانش در سازمان پیشمرگان مسلمان کرد شاخه دهگلان موفق شدند روستاهای اطراف دهگلان را پاکسازی کنند، دشمن کینه این مردان خدا را به دل گرفت، به طوریکه گروهک ضد انقلاب بعد از شهادت این سه عزیز، جنازه آن ها را قطعه قطعه می کند.

 

 

شهید مظفر صادقی نفر اول از سمت چپ در کنار همرزمانش