بیکاری؛ دردی که در 4 سال گذشته داروی آن در نفاق وتفرقه نمایندگان منتخب گم شد

انتخابات درایران ودیگر کشورهای دموکراتیک، از حضور چشمگیر شهروندان در پای صندوق های رأی تحت عنوان حماسه یاد می شود و از این گونه حضور روی بر نمی تابند، چون که روی برگرداندن از حضورمردم می تواند بی توجهی به خواسته ها و اراده های افرادی باشد که نیامدند مغفول بمانند، بلکه حاضر شدند تا وعده ها عینیت یافته یا بر ناتوانی ها اذعان شده و بر حقیقت ناتوانی صحه نهاده شود.

در آستانه دوردوم انتخاب نماینده دوم شهرهای کامیاران، دیواندره و سنندج در مجلس شورای اسلامی، چه از سراتفاق باشد و چه قضاوقدر، دو نماینده حاضر در مجلس در رقابتی تنگاتنگ درپی کسب دوباره کرسی سبز مجلس هستند.حال این آقایان چه کارهایی را در طول این 4 ساله نمایندگی رتق و فتق کرده و برای حوزه انتخابیه خویش تلاش کرده اند مدنظر نیست،آنچه مهم می نماید و باید بدون تعصب بیان داشت، عدم توجه هر دو نماینده کنونی به دهها مسائل، مصائب و مشکلاتی است که به راحتی از آنها چشم پوشی کردند و خواب در قیلوله خود راحرام بامداد خمار تشنه لبان نکردند.

هر دو نماینده کمترین توجهی به معضل بیکاری جوانان شهرهای حوزه انتخابیه نداشته و برای ایجاد شغل وکار پایدارقدمی عملی برنداشتند. صرف دعوت از این سرمایه گذار و آن صاحب صنایع برای عموم بیکاران ایجادکار نبوده ونیست؛ تجربه بیکاری دردناکترین تجربه زندگی امروز جوانان ماست که چنان در جانشان رسوخ کرده که دردآن بی درد شده است؛ همین جوانانی که صبح و عصر از این سر شهر به آن سوی شهر در رژه هستند، حتی فرصت کسب پول توجیبی خود را نداشته و شاید سالیان دراز دیگر نیز نداشته باشند و امروز هر دو نماینده ونامزد حوزه انتخابیه ما از ایجاد فرصت شغلی سخن می گویند و برای مستندنمودن سخنان خود به تسهیلاتی اشاره می کنند که خود معضلی بزرگتر از بیکاری به وجود آورده و خیل عظیمی از بیکاران را مقروض نموده است. اگر هردو نامزد دوردوم انتخابات برای ایجاد شغل و کسب وکار هرچند حقیرانه ایی در همین شهر کامیاران قدمی برداشته اند چرا آن را به عنوان دست آورد خود ارائه نمی دهند؛ این وضعیت کامیاران است و دیگراز دو شهر سنندج و دیواندره بهرآبروداری سخنی نگوییم بهتر است.

در جوامع امروزی داشتن شغل برای حفظ عزت نفس فرد مهم است. حتی در مواردی که شرایط کار نسبتا ناخوشایند و وظایف مربوطه کسل کننده است، معمولا کار عنصر تشکیل دهنده ای در ترکیب روانی مردم و دور فعالیت های روزانه آنها است؛ اما زمانی که شغلی اکتساب نشود و بیکاری در میان خانواده ها ریشه دواند، دیگر آرامش و آسایشی نخواهد بود و وضعیت اجتماعی و فرهنگی رو به نقصان و افسون شدن و افسردگی می رود.

نکته ایی که نمایندگان حاضر در مجلس از آن غافل بوده و نقطه قوت خود در هر شهری می دانند میزان هواداران و افرادیست که دوروبر آنان ودر میانه ستادهای انتخاباتیشان روز را به شب و شب را به صبح می دوزند، درحالی که این خود بزرگترین ضعف آنان به شمار می آید؛ زیرا خیل عظیم بیکاران شهر به دنبال سرگرمی و هیجان هستند و چه هیجانی بالاتر از فضای باز اجتماعی و فرهنگی دوران انتخابات که می توان باعث دورماندن نسبی از اندیشه نداشتن سرمایه و شغل باشد.

هر دو نماینده حاضر در مجلس و نامزد برای دورآینده براین مساله آگاه هستند که بیکاری موجود به طور کامل معلول اوضاع اقتصادی ایران و ساختار کلی آن نیست، بلکه عواملی مانند عدم تعادل کارکردی و عدم تطبیق مهارت ها و تخصص های ضعیف بخش های وسیعی از شاغلان کشور با نیازها و ضرورت های اساسی بخش های رو به رشد اقتصادی در ایجاد بیکاری نقش دارند؛ اما در دوران 4 ساله نمایندگی سکوت را بر هر حرکتی ترجیح دادند و شاید هم سوختند و ساختند و کام در دهان فرو بردند تا وضع  کار و معیشت این حوزه انتخابیه همان گونه بماند که بوده است.

رفتار4 سال گذشته به کنار، به گواه همین دوران انتخابات مجلس، هر دو نماینده کامیاران، دیواندره و سنندج در طول دوران نمایندگیشان باهم بودن را اصلا تجربه نکردند و به مانند دو دشمن در دو سرزمین متفاوت به کار و کردار هم نگریستند و غرور شخصی خود را به زندگی و آینده مردمان این دیار ترجیح دادند؛ اگر یکی از این دو نفر فرد لایق یا نالایقی را برای تصدی مدیریت یا مسئولیتی بر می گزید و رایزنی ها می کرد، دیگری چنان شیپور مخالف ر از سر گشاد آن می نواخت که لایق و نالایق را کروکور کرده و حقوق مردم را به سرای فنا می فرستادند.

اینک نیز با دوری گرفتن از هیاهوی ستادهای انتخاباتی و میتینگ های تبلیغاتی و از آن مهم تر چشم پوشی از وضعیت فجیع رفتاری هواداران غالبا بیکار طرفین در فضای مجازی، عمدتا شهروندان نه به خاطر خوب، بد یا زشت بودن نامزدهای دور دوم، بلکه برای به جا آوردن فریضه شرکت در انتخابات در پای صندوق های رأی حاضر می شوند و طبعا یکی از این دونفر به عنوان منتخب انتخاب خواهد شد و ما باید مثبت اندیشی کنیم که دگر بارشاهد قهر و غضب نمایندگان منتخب نسبت به همدیگر نباشیم و امیدوارانه به آینده وکالت آنان درخانه ملت بنگریم.

راستی اگر جوانان ما روزها بر سر کار و کسب معیشت حاضر می شدند دیگر تا شباهنگام و پگاه صبح از این نامزد و آن منتخب تعریف و تمجید نمی کردندو یا غضب خویش را با کلمه و شکلک نثار دیگر خیل همکاران خود نمی کردند؛ زیرا باید صبح زود در محل کار حاضر می شدند و سرمایه به کف می آوردند...، اما...!