به گزارش افکار نیوز به نقل از افتاب،اين زن جوان كه سارا نام دارد، در دفاعياتش توضيح داد وقتي كودك بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و او در نوجواني مجبور شد

برای رفع نیاز‌های مالی به دوبی برود. روشن، نماینده دادستان در ابتدای جلسه محاکمه از کیفرخواست صادره علیه سارا دفاع کرد و خطاب به قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران گفت: پلیس ۱۴آبان سال گذشته متوجه شد زنی ۲۵ساله به نام سارا شوهرش را با ضربات جسم نوک تیز به قتل رسانده‌است. زمانی که ماموران این زن را بازداشت کردند او به قتل اعتراف کرد اما مدعی شد شوهرش قصد داشت وی را بکشد و او مجبور شد برای دفاع از خودش دست به قتل بزند.

نماینده دادستان ادامه داد: سارا مدعی شد شوهرش روز حادثه می‌خواست ماده مخدر شیشه بخرد و او برای جلوگیری از این کار شوهرش، با او درگیر شد و ابتدا او را با چنگال و سپس با چاقو زد و به قتل رساند. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست اولیای‌دم تقاضای صدور رای قانونی در این خصوص را دارم. در ادامه مادر مقتول به عنوان تنها ولی‌دم در جایگاه حاضر شد و گفت: من نمی‌توانم کسی را اعدام کنم. هیچ وقت نمی‌توانم با درخواستم باعثمرگ کسی بشوم و به همین دلیل هم تصمیم گرفتم درخواست دیه کنم. با اینکه پسرم را خیلی دوست داشتم و او جزیی از وجودم بود و هنوز هم برایش اشک می‌ریزم اما درخواست قصاص ندارم.

در این هنگام سارا با اجازه قضات به سمت مادرشوهرش رفت و با گریه چند کلمه‌ای آرام با او صحبت کرد. لحظاتی بعد زن میانسال در حالی‌که به‌شدت می‌گریست خطاب به قضات گفت: من درخواست دیه هم ندارم و متهم را بدون قید و شرط می‌بخشم.

او گفت: نمی‌توانم تحمل کنم کسی به دلیل پول به من التماس کند. سارا یک انسان است و من نمی‌توانم ببینم این‌طور به من التماس می‌کند. وقتی کسی به دلیل نداری‌ و ناتوانی در پرداخت دیه التماس می‌کند خیلی ناراحت می‌شوم. او از سارا خواست روی صندلی‌اش بنشیند و گفت حاضر نیست گریه‌های عروسش را ببیند.

قاضی همتیار، رییس دادگاه چندبار از مادر مقتول پرسید آیا در تصمیم خود جدی است که این زن با گریه پاسخ داد: «من هیچ چیز نمی‌خواهم.» سپس سارا در جایگاه حاضر شد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما به عمد شوهرم را نکشتم. من و سعید چندسالی بود که با هم ازدواج کرده‌بودیم.

سعید معتاد به شیشه بود. او سعی داشت من را هم معتاد کند تا خیلی با او درگیر نشوم. البته حدود شش ماه هم مواد کشیدم اما معتاد نشدم و می‌توانستم خودم را کنترل کنم تا اینکه تصمیم گرفتیم ترک کنیم. دو روز قبل از این حادثه من و سعید شیشه کشیدیم بعد از آن دیگر مواد مصرف نکردیم تا اینکه روز حادثه سعید تماس گرفت برایش مواد بیاورند. وقتی می‌خواست بیرون برود تا این مواد را بگیرد من سعی کردم جلویش را بگیرم و همین باعثشد باهم درگیر شویم. من او را زدم سعید با عصبانیت مرا به زمین پرت کرد و دستانش را روی گلویم گذاشت تا خفه‌ام کند اما توانستم با پاهایم او را هل بدهم و بلند بشوم.

سعید به سمت آشپزخانه رفت و چاقو برداشت من هم چنگال برداشتم او می‌خواست من را بزند. اول با چنگال چند خراش روی بدنش انداختم اما وقتی دیدم نمی‌توانم مقاومت کنم چنگال را به زمین پرت کردم و بعد سعی کردم چاقو را بگیرم.

نتوانستم به طور کامل چاقو را بگیرم دست سعید به سمت خودش چرخید و چاقو وارد بدنش شد. در این هنگام قاضی دادگاه از سارا خواست تا واقعیت را بگوید او گفت: مقتول یک مرد و از تو قوی‌تر بود بنابراین او می‌توانست از خودش دفاع کند چطور تو با این جثه ریز توانستی دست او را بچرخانی؟

متهم جواب داد: وقتی داشتم چاقو را از دستش می‌کشیدم دستش باز شد و چاقو به دست من افتاد و نوک آن را برگرداندم و وارد سینه‌اش کردم. بعد از زخمی شدن سعید چون نمی‌خواستم او بمیرد با اورژانس تماس گرفتم گفتند تا ۱۰دقیقه دیگر می‌رسند اما تا قبل از آن باید پارچه‌ای بزرگ را محکم روی جای زخم فشار می‌دادم تا خونریزی کنترل شود. این کار را انجام دادم و بعد با مادرم و خواهرم تماس گرفتم و از آنها کمک خواستم. آنها آمدند اما اورژانس نیامد.

حدود ۲۵ دقیقه طول کشید تا اورژانس بیاید و بعد هم که سعید را به بیمارستان بردند او فوت شد. متهم در پاسخ به سوال قضات در مورد سفرش به دوبی گفت: وقتی بچه بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و خواهرم با مادرم زندگی می‌کردیم. بزرگ که شدم برای اینکه هزینه‌های زندگی‌ام را تامین کنم دو بار به دوبی رفتم.


هربار با مردی غریبه رفتم که حتی اسم کامل آنها را نمی‌دانستم. مدتی که آنها در دوبی بودند من هم ماندم و بعد از هرکدام ۱۵ میلیون تومان پول گرفتم. متهم ادامه داد: وقتی به ایران برگشتم به عنوان منشی در شرکت واسطه فروش خودرو استخدام شدم اما بعد خودم با پولی که داشتم شرکت تاسیس کردم اما موفق نبودم.

سپس با سعيد آشنا شدم و با هم ازدواج كرديم. متهم در ادامه به درخواست قضات صحنه قتل را در دادگاه بازسازي كرد و سپس وكيل مدافع او براي دفاع از موكلش در جايگاه حاضر شد. زماني كه سارا دوباره براي بيان آخرين دفاع در جايگاه حاضر شد از قضات خواست در مجازات او تخفيف بدهند او گفت از كردهاش پشيمان است. بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه كيفرياستان تهران براي صدور راي دادگاه به لحاظ جنبه عمومي جرم وارد شور شدند.