حرف های ترانه علیدوستی بر ضد تلویزیون
افکار -

ترانه علیدوستی در تازه ترین گفت و گویش حرف های جالبی زده است که در ادامه بخش هایی از این گفت و گو را می خوانید.

- ما اینجا سینمای لاغری داریم. اگر بخواهم بشمرم که امیدم برای انجام کار فرهنگی به چه کسانی است شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نباشد. امیدوارم جوانان در این ماراتن وحشتناک بتوانند موفق شوند و از راه برسند. خیلی عجیب است. من سال دیگر ۳۰ ساله می شوم و هنوز نقش دخترهای ۱۸-۱۷ ساله را به من پیشنهاد می کنند.

سینما بعد ازما دیگر زیاد ورودی نداشته است. چه حسنی دارد اگر بگذاریم و برویم؟ چه لطفی دارد فضای فرهنگی کشورت را بگذاری بخشکد و بپوسد؟ برای من اصلا لذتبخش نیست.

علیدوستی: من در تلویزیون بازی نمی کنم


حتی اگر تا ۱۰ سال دیگر هم کیفیت فیلم های ما بالاتر نرود، دوست دارم بمانم و کمک کنم که کیفیت فیلم ها بهتر شود در عین حال به نوشتن و ترجمه همه خیلی علاقه دارم. رویکردم به آنها هم همین است. چه خوب است اگر بتوانم کتاب ترجمه کنم.

- من عاشق بچه ها، حقوق کودک و … همه اینها هستم. واقعا اگر کسی بتواند از نظر تبلیغاتی و پروپاگاندا کمک کند همین ما بازیگران هستیم. به عنوان یک فیگور و ژست! ایرادی هم ندارد. اولا برای من اتفاق نیفتاده است و از طرفی لزومی نمی بینم که با تبلیغ کردن برای خودم کاری را انجام بدهم. نمی گویم چرا دیگران این کار را انجام می دهند اما بیراهه روی هم در آن هست. شاید تاثیر بگذارد ولی لزومی ندارد آنقدر نفع ببریم و آفرین بشنویم. خیلی امیدوار بودم که بشود به شکل دیگری این کار را انجام داد. فکر کنم بیشتر به روحیه خود آدم برمی گردد. کار خیر برای یکسری نیازمند به طور واضح و در ملأ عام من را اذیت می کند.

- من در تلویزیون بازی نمی کنم. ۱۲ سال هم هست که بازی نمی کنم چون معتقدم یک خیانت فرهنگی است. قبلا هم گفته ام. انتخاب کرده ام. حتی سریال های سطح بالاتر ما نهایتا دستخوش یک جهت گیری بی موردی در پخش می شوند. من کسانی را که در تلویزیون کار می کنند قضاوت نمی کنم ولی مردم حق دارند قضاوت کنند. ما در این جایگاه قرار داریم که قضاوت شویم.

- من صبح ها لپ تاپم را باز می کنم، دانه دانه اسم فیلم هایم را جست و جو می کنم تا ببینم کدامشان توهین آمیز است، چه کسی ناراحت شده یا چه موضوع بدی در آن کشف شده است. یک مقدار هم وضعیت خنده آور است. شاید این روزها که در آنها هستیم کار کردن سخت باشد. مثلا آدم دوست دارد جشنواره برود، فیلمش را معرفی کند، کارنامه اش را مرور کند و بعد هی نمی شود فکر کنم شاید اگر چند سال دیگر یک مقدار با فاصله زمانی به این مسائل و دعواها نگاه کنیم. به شکل دیگری آن را ببینیم. شاید همین دعواها زمینه ساز تفاهم های خیلی بزرگتری شود که در آینده نتیجه می گیرد. من واقعا امیدوارم. مثل ضرب المثل جنگ اول به از صلح آخر.