افکار

- اگر می خواهیم قدم های بزرگ به سوی کامیابی برداریم، باید تغییرات اساسی در خودمان به وجود آوریم چرا که خوشبختی و کامیابی در کنار ما و در درون ماست. نیازی نیست که خوشبختی را در آسمان ها بجوییم فقط کافی است در درون و ذهن مان احساس کامیابی و رضایت کنیم، مطمئن باشید همین کافی است.

دست یافتن به احساس خوشبختی و رضایت، پایانی جز آرامش و شادی در بر نخواهد داشت. اگر چه در این مسیر دشواری هایی وجود دارد اما ثمره آن کامیابی خواهد بود. برای اینکه بتوانیم این تجربه زیبا و حس دوست داشتنی کامیابی را به دست آوریم، پای صحبت های استاد ارجمند روانشناسی، دکتر بهروز بیرشک(عضو هیات موسس انجمن روانشناسان و مشاوران دانشگاه علوم پزشکی) نشستیم که مطمئناً خواندن آن برای شما هم پنجره ای خواهد بود رو به سوی خوشبختی و آرامش.

روابط در خانواده را جدی بگیرید

برخی از روانشناسان در مورد شکل گیری حس شادی بر این عقیده اند که شاد بودن پیام های شادی بر این عقیده اند که شاد بودن پیام های ژنتیکی دارد و البته گروهی دیگر از روانشناسان اعتقادشان بر این است که محیط در شاد بودن افراد نقش مهمتری دارد اما به نظر من باید گفت شاد بودن تلفیقی از محیط و ژنتیک است.

اولین و تاثیرگذارترین عاملی که موجب دست یافتن افراد به احساس خوشبختی و شادی می شود، محیط خانواده است؛ محیط مناسب، نوع فضای موجود در خانه و چگونگی ارتباطات و قوانین مطرح در خانواده، در ایجاد حس شادی و کامیابی تک تک اعضای خانواده تاثیر بسزایی دارد.

ارتباط سالم و زیبایی که باید بین زن و مرد باشد، تاثیر غیر قابل انکاری در شکل گیری یک ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان دارد یا ایجاد یک محیط آرامبخش در خانه به ایجاد حس شادی در بین افراد خانواده کمک خواهد کرد البته چگونگی شکل دادن به این محیط، بسته به سلیقه و توانایی افراد، فرق می کند. گروهی شادی و آرامش را در یک محیط کاملاً لوکس و تجمل گرایانه تجربه می کنند و بعضی دیگر در نهایت سادگی به آرامش می رسند.

ارتباطات در خانواده نقش سازنده ای در به وجود آوردن خانواده ای شاد و همچنین ایجاد حس خوشبختی و کامیابی در بین تک تک اعضای خانواده دارد. نوع توجه افراد خانواده به یکدیگر، نحوه محاوره و مکالمه، مدت زمانی که افراد برای گوش دادن به حرف های یکدیگر اختصاص می دهند، میزان احترامی که برای سایر اعضای خانواده قائل هستند، اینکه چقدر برای همدیگر وقت می گذارند و… نیز می تواند زمینه ساز حس رضایت و شادی در محیط خانواده باشد.

اگر زن احساس کند که همسرش به او توجه می کند یا همین احساس در بین فرزندان نسبت به والدین شان ایجاد شود، به مرور نگاه آنها به زندگی مثبت تر و حس شادی شان هم بیشتر می شود.

احساس خوشبختی باید درونی باشد

هر ساله میانگین شادی و شادمانی در کشورهای مختلف جهان در جدولی محاسبه می شود. متاسفانه رتبه ایران در این جدول چندان درخشان نیست و شاید بتوان گفت به نوعی پایین تر از میانگین شادمانی در جهان است. مهمترین علت هم این است که هنوز احساس خوشبختی و کمیابی در بین ما ایرانی ها درونی نشده است. حس رضایت، امنیت، شکفتگی، شادی و… باید درون ما شکل بگیرد که متاسفانه هنوز به این مرحله نرسیده ایم.

مسائل مختلف در شاد شدن انسان ها نقش دارد؛ مسائلی همچون ارتقاء شغلی، موفقیت تحصیلی، کسب حقوق و امتیاز بیشتر و… حس شادی را به ما هدیه می دهد اما این حس، عمر بسیار کوتاهی دارد و موقت و گذراست اما آنچه مهم و ماندگار است این است که ما بتوانیم این حس را درونی کنیم و البته راه های زیادی هم برای دست یافتن به آن وجود دارد. خصوصیات شخصیتی افراد و محیطی که در آن زندگی می کنند در شکل گیری و ایجاد حس رضایت بسیار موثر است.

نشانه های شادی چیست؟

آدمی که با انرژی است و آدمی که مثبت به مسائل نگاه می کند، خوشبین است، فعال است(هم از لحاظ تفکر و هم از لحاظ جسمی)، چهره اش بشاش و باز است و از نگاه بیشتر افراد، یک انسان شاد است اما به طور معمول افراد شاد از نگاه ما دارای ۴ خصوصیت هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند.

۱. اعتماد به نفس آنها در حد معقول و مناسبی است.
۲. افرادی هستند که از خود کنترل بالایی برخوردارند.
۳. افرادی هستند که خوشبینند.
۴. افرادی هستند که از لحاظ طبقه بندی شخصیتی برونگرا هستند.
البته شاد بودن انسان ها با فرهنگ آنها هم رابطه بسیار نزدیکی دارد، مثلاً فردی که در جامعه ای مایوس و ناامید زندگی می کند، مطمئناً نمی تواند شاد و خوشبین باشد یا نگاه به آینده داشته باشد.

رابطه شادی و اعتماد به نفس

شاد زندگی کردن با اعتماد به نفس داشتن، رابطه تنگاتنگ و جدایی ناپذیر دارد. متاسفانه بسیاری از افرادی که برای مشاوره به من مراجعه می کنند، یکی از عمده ترین شکایات شان، نداشتن حس اعتماد به نفس است که البته من همیشه متذکر می شوم به کار بردن لفظ نداشتن اعتماد به نفس به صورت کلی صحیح نیست و بهتر است بگوییم که تنها در یک یا چند زمینه خاص، اعتماد به نفس کافی نداریم یا این حس کم شده است. چگونگی شکل گیری حس اعتماد به نفس، ریشه در مسائل خانوادگی دارد. مورد قبول واقع شدن و حس با ارزش بودن، در به وجود آمدن اعتماد به نفس بسیار تاثیر دارد و البته منشا و سرچشمه ان در نحوه ارتباطات و سطح توقعات خانوادگی است. اگر اعتماد به نفس، درونی نباشد یعنی فرد با خود بگوید «من اعتماد به نفسم را از دیگران می گیرم»، هنگامی که این محرک ها را از بیرون نداشته باشد، اعتماد به نفسش شکننده و موقتی است.

تاثیر رفاه مالی با شاد زیستی

عوامل زیادی در ایجاد حس شادی و کامیابی در افراد تاثیر دارد که شاید بتوان گفت یکی از آنها رفاه مالی و سرانه اقتصادی است که البته آن هم تنها به صورت مقطعی موجب به وجود آمدن حس شادی در افراد می شود و این نوع شادی، زودگذر است. مثلاً مردم آمریکا با اینکه از رفاه مالی بیشتری نسبت به مردم هند برخوردارند اما میزان شادی شان کمتر است.

شادترین مردم جهان، ساکنان کشورهای اسکاندیناوی هستند و مهمترین دلیل شاد بودن آنها هم استفاده از حداکثر امکانات در تمام زمینه هاست اما لزوماً این طور نیست که مردم کشورهای ثروتمند، شادتر هستند.

همانطور که گفته شد عوامل زیادی در به دست آوردن حس شادی تاثیر دارند. فرهنگ جوامع نیز در شاد کردن زندگی افراد نقش بسزایی دارد. فرهنگ جامعه که شاد بودن، خرسندی و سلامت روان اعضایش، برایش مهم باشد، مطمئناً جامعه ای شاد و پویا خواهد بود.

همچنین باید اشاره کرد که شاد بودن با نحوه تفکر، انتظارات و معیارهای ما، رابطه تنگاتنگی دارد اگر چه مواردی هستند که جنبه ژنتیکی و بیولوژیکی دارند اما مهمترین عامل در ایجاد حس رضایتمندی و شادی، معیارها و فضایی است که در آن هستیم.

راهکارهایی برای دست یافتن به شادی

خانواده ها با چند راهکار ساده و ارزان قیمت می توانند زمینه های دست یافتن به آرامش و شادی را فراهم کنند.

۱. به وجود آوردن حداقل فضای ارتباطی میان اعضای خانواده. اگر خانواده ای در این زمینه فعال باشد باعثمی شود که اعضای آن خانواده از حالت رخوت و سستی بیرون بیایند.

۲. توجه به محیط خانواده و نحوه ارتباط برقرار کردن با دیگران

۳. توجه به جنبه های مثبت

۴. تقویت عشق، علاقه و دوست داشتن. خانواده باید به این موارد بها دهد. دوست داشتن، حس خوبی است که به روابط صمیمانه منجر می شود و داشتن رابطه صمیمی باعثشادی خواهد شد چرا که حس تنهایی را از بین می برد.

۵. حسد، کینه، بغض و دلخوری را از خود دور کنیم و سعی کنیم به آرامش درونی برسیم.

۶. همسر و فرزندان مان را با دیگران مقایسه نکنیم

۷. برای شادی، وقت بگذاریم.

قهر با شادی ها

اگر حس شادی در افراد از بین برود، صدمات جبران ناپذیری به فرد و همچنین جامعه وارد می شود که بزرگترین ضرر و زیان را هم خانواده متحمل می شود. خانم ویرجیناستیر صاحب مکتب در زمینه خانواده و نویسنده کتاب «آدم سازی» می گوید: شاید سیستم ارتباطی ما در خانواده ها با هم فرق کند و هر کدام شیوه ای مخصوص خودشان را داشته باشند اما آنچه مهم است نظام ها و قوانینی است که در خانواده وجود دارد.

در یک خانواده ای که سیستم باز دارد یعنی افراد، ارتباط خوبی با هم دارند و با زمان جلو می روند، شما یک فضای گرم را در بدو ورود به این خانه احساس می کنید. ارتباطات در این فضا بسیار گرم است و هر کسی جایگاه خودش را دارد. قیافه اهالی این خانه شاد و بشاش است.

اما برعکس، اگر وارد خانواده ای شوید که از نظام بسته استفاده می کند، در بدو ورود، سردی حاکم بر فضای خانه را احساس می کنید، فاصله بین اعضای خانواده زیاد است، آنها حداقل مکالمات را با هم دارند، یک نوع حالت دلسردی، بی انگیزگی و بی علاقگی برای برقراری ارتباطات اجتماعی و یک نوع حس منزوی شدن در بین آنها وجود دارد…

اما مطمئناً اگر بتوانیم جو حاکم بر فضای این خانواده را عوض کنیم و انگیزه را مجدداً بین اعضای آن ایجاد کنیم، در حرکت به سمت شادکامی موفق خواهیم بود. در این راه می توانید از شیوه های مختلفی استفاده کنید از جمله تاثیر موسیقی روی خلق و خو و متعاقباً به وجود آوردن حس آرامش با استفاده از رنگ ها برای به وجود آوردن محیطی امن و ایمن. در برخی کشورها؛ مسئولان به دنبال فرصت ها و موقعیت هایی هستند تا مردم را با شادی و نشاط آشتی دهند. متاسفانه بسیاری از ما برای به وجود آوردن شادی، توجهی به سن افراد نمی کنیم در حالیکه عوامل شادی آفرین برای کودکان با عوامل شادی بخش بزرگترها بسیار متفاوت است.

امان از چشم و همچشمی

متاسفانه مسئله چشم و همچشمی روز به روز در کشور ما رو به گسترش است. به نظر شما چرا آمار طلاق و اعتیاد در کشور ما بالاست؟

شاید مهمترین عاملش، همین مسئله حسادت ها و چشم و همچشمی های نابجاست. وقتی شخص در این رقابت های ناسالم، احساس سرخوردگی کند و همچنین احساس تامین شدنش را از دست بدهد و البته تا حدی هم زمینه این امر را داشته باشد، به مرور احساس شکست و ناامیدی می کند و هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارد. نهایتاً تصمیم به پایان دادن به زندگی زناشویی اش می گیرد یا برای تسکین خودش به سمت مواد مخدر می رود. وقتی ما در مورد آرامش صحبت می کنیم و شعار ازدواج و زندگی شاد را سر می دهیم اما امکانات آن را فراهم نکرده ایم، هیچ نتیجه ای جز بالا رفتن سن ازدواج ندارد.

بسیاری از زوج های جوان متاسفانه معیارهای انتخاب همسرشان را هم از همان معیارهای رقابتی و چشم و همچشمی برمی گزینند که مطمئناً سعادتی برای آنها به همراه نخواهد داشت. برای دست یافتن به معیارهای اصولی یک زندگی خوب و رضایت بخش، نیازمند کارهای فرهنگی هستیم و تنها با شعار دادن نمی توانیم آنها را رفع کنیم.

مهمترین مشکل جامعه و خانواده ایرانی در حال حاضر، تناقض و تضادی است که به آن گرفتار شده است. ما در جایی بین سنت و مدرنیته گرفتار شده ایم. واقعاً نمی دانیم کدام اصول سنتی و کدام قوانین جامعه مدرن را بپذیریم البته تا حدی هم این امر طبیعی است چون ما دیگر در آن جامعه بسته چند قند پیش زندگی نمی کنیم. و در حالیکه در اتاق مان هستیم به راحتی می توانیم با دنیای پیرامون مان ارتباط کلامی و تصویری برقرار کنیم.

قدیمی ها خوشبخت تر بودند؟

چرا خانواده های قدیمی با اینکه جمعیت زیادی داشتند اما همه با هم زندگی می کردند و احساس خوشبختی هم می کردند؟ دنیای ما با آن روزها فرق کرده و البته مهمترین عامل این تغییرات، تحولات اجتماعی است. پدران ما ذهنیت زندگی به آن شیوه را داشتند. در هزاره سوم، این شیوه زندگی، منسوخ شده است. اولین چیزی که زوج های جوان می خواهند، استقلال است و اینکه از خانواده هایشان جدا زندگی کنند.

متاسفانه در دنیای ما در بسیاری از موارد فرزندان پدر و مادرشان را درک نمی کنند و شاید مهمترین علتش تغییر سبک زندگی باشد. البته استقلال داشتن زیاد هم بد نیست چون حس استقلال طلبی و مسئولیت پذیری آنها را بارور می کند.
اگر خانواده ها از همان ابتدا با فرزند خود دوست باشند و با او ارتباط برقرار کنند، مطمئناً چه زمانی که نزدیک هم باشند و چه زمانی که دور باشند احساس شادی، خوشبختی، رضایت از زندگی و کمیابی می کنند.

منبع: آرامش/ دكتر بهروز ايماني