مرگ زندگی
  • دلم از گرسنگی بسیار بی تاب شده بود،چون صبح زود تنها چند لقمه نان و پنیر و یک استکان چای پاسبان دیده ای که مادربزرگ با هزار غرّ و منت با خاک قند شیرین کرده بود، خورده و راهی مدرسه شده بودم.