دوران كودكی
  • در حالی‌ که‌ با آمادگی‌ نسبی‌ می‌خواستم‌ به‌ کلاس‌ سوم‌ بروم‌، پدرم‌ تصمیم‌ گرفت‌ به‌ زیارت‌ عتبات‌ عالیات‌ در عراق برویم‌. بنا شد همه‌ی‌ اعضای‌ خانواده‌، به‌همراه‌ مادربزرگم‌(جدّه‌ی‌ مادری‌)، با یک‌ خانواده‌ی‌ دیگر(آقای‌ حاج‌ محمدابراهیم‌ عربی‌ و خانواده‌اش‌) به‌ عراق برویم‌. برنامه‌ این‌ بود که‌ در شهریور حرکت‌ کنیم‌، بنابراین‌ در اوایل‌ آبان‌ به‌ ایران‌ بازمی‌گشتیم‌ و در نتیجه‌ از اواسط‌ آبان‌ وارد مدرسه‌ می‌شدم‌.