آقای روحانی! من یک معلم هستم، کو کرامت؟!

یک معلم با ارسال نامه ای دردمندانه به افکارنیوز درباره سخنان روحانی در مناظره درخصوص کرامت معلمان مطالبی بیان کرد. متن این نامه به شرح ذیل می باشد:

با سلام

لطفا درد دل معلم‌ها را به گوش مردم برسانید تا فرق ادعا و عمل  در رفتار کاندیداهای ریاست جمهوری دولت یازدهم بیشتر آشکار شود.

دولت یازدهم در حالی ادعا میکند به فکر ارتقای علمی معلمان است که در زمان آقای فانی تصویب شد ارائۀ مدرک بالاتر از سوی معلمان به ادارۀ آموزش و پرورش فقط یکبار در طول خدمت سی سالۀ آنان لحاظ می‌شود. یعنی اگر معلمی با مدرک فوق دیپلم وارد آموزش و پرورش شود و همزمان مدرک لیسانسش را بگیرد و دو سال بعد مدرک فوق لیسانس بگیرد فقط یکبار و فقط مدرک لیسانس او را برای افزایش حقوق و مزایا و ارتقای شغلی محاسبه می کنند.

آیا ادعای ارتقای علمی با چنین سیاستی میسر است؟

آیا در حالی که آموزش و پرورش به دلیل  افزایش نیروهای مازاد، کرامت معلمان را زیر سوال می‌برد و عملا معلمان را به نیروی ناکارآمد و مستخدم و فرمانبر مدیران تبدیل میکند، افزایش توان علمی معلمان بیشتر از یک توهم آزار دهنده نیست؟

آیا طرح ارزشیابی معلمان از سوی مدیری که از بسیاری جهات از معلم ناتوان تر است، طرحی در جهت ذلت معلم و زیر سوال بردن کرامت و آزادگی معلمان نیست؟

آیا در حالی که معلمان به عنوان نیروی مازاد در دفتر مدرسه به کارهای نه در شأن مقام معلمی مشغولند، استخدام نیروهای حق‌التدریس با چه اهدافی انجام می شود؟ جز این است که جذب نیروهای حق‌التدریس سیاستی در جهت استخدام نیروی کار ارزان  و پرورش نیروی مطیع و گوش به فرمان کسی همچون خود است؟

آیا با این طرح، کرامت و آزادمنشی معلمان به راستی حفظ خواهد شد؟ در حالی که هم از نظر فیزیکی و هم از نظر نیروهای توانمند، معلمان شایسته کم نیستند. چه سیاستی در حال اجراست که والدین دانش آموزان و دانش آموزان به مدارس دولتی رغبتی نشان نمی دهند؟

آیا جز این است که مدارس ما تبدیل به بنگاه های زود بازده در جهت منافع مالی مدیران شده است؟ با چه سیاستی تعداد دانش آموزان کلاسهای مدارس دولتی کمتر از 35 نفر نیست؟ و گاه شاهد تشکیل کلاسهای 45 نفر نیز هستیم. آیا معلمی که در کلاس 45 نفره حاضر می شود واقعا معلم است یا مبصر خواهد بود؟

اگر هدف از آموزش و پرورش به راستی تربیت جوانان برومند و فعال و توانا است، چرا با تاسیس مدارس غیر انتفاعی، مکان آموزش و پرورش بیشتر از آنکه محل تعلیم و تربیت باشد تبدیل به مرکز تجاری شده است؟ اگر هدف از آموزش و پرورش تعلیم نسل انقلابی است چرا درس حسین فهمیده از کتاب های دانش آموزان ما حذف می شود؟

این مشکلات یکی از هزاران مشکلی است که در آینده ای نه چندان دور کشور شیرمردان غیور ما را تبدیل به مقلدان تشنۀ فرهنگ غرب خواهد کرد. آموزش و پرورش کنونی با چنین سیاستهای غلطی دوران بحران خود را طی می کند. بحرانی که ابتدا به ذلت معلم، و در ادامه به خفت کل جامعه منجر خواهد شد.

ای کاش هر کسی رئیس جمهور می شد حداقل اینقدر می فهمید که مهم‌ترین نهاد تاثیرگذار در هر کشوری آموزش و پرورش است. بنده از مشکلات اقتصادی هیچ حرفی نمی‌زنم. هر چند می دانم مردمی که در برآوردن حداقل نیازهای زندگی مشکل دارند، نه می توانند آزاد اندیش باشند نه به سیاست اهمیت بدهند و این بهترین حربه برای بی تفاوت کردن مردم نسبت به سرنوشتشان و پیروزی بدون خونریزی دشمنان قسم خوردۀ این مرز و بوم است.به هوش باشیم.

یک معلم