لحظه تحویل سال تیراندازی می‌کردیم

 الهه احمدی عضو تیم ملی تیراندازی کشورمان در گفت‌و‌گوی نوروزی با برنامه «نیمکت داغ» رادیو ایران صحبت‌‌های زیر را انجام داد.

*سلام عرض می‌کنم خدمت شما. خانم احمدی عید شما مبارک.

من هم سلام عرض می‌کنم و سال نو را به شما و همه هموطنان عزیز تبریک می‌گویم و امیدوارم سال عالی و پر از خیر و موفقیت و برکت برای همه باشد.

* سال قبل که تقریباً همین موقع با شما صحبت می‌کردیم همین آرزو را کردید و ما هم آرزو کردیم المپیک 2016 المپیک خوبی برای شما باشد. این‌طور بود؟

متوسط بود. خیلی عالی نبود، اما نه به دلیل اینکه المپیک خوب نیست. المپیک جایگاه ورزشکاران بزرگی است و خوشحالم که در کنار آنها بودم، ولی متأسفانه رتبه المپیک لندن را تکرار کردم و نتوانستم با اینکه بسیار نزدیک بودم به گرفتن مدال، به هدفم برسم. کم‌توانی‌ام برای رقابت با رقبایم باعث شد که نتوانم مدال بگیرم و ششم شدم.

* دلیلش چه بود؟

دلایل زیادی وجود دارد. مهم‌ترین دلیلش خودم بودم که باید خیلی توانایی‌ام را بالا می‌بردم. باید بتوانم یک مبارزه‌گر خوب و شجاع باشم. در میدان‌های بزرگی مثل المپیک نیاز است که ورزشکار شجاع و جسور باشد. شاید من آن را در حد خوب نداشتم.

* شانس هم دخیل است؟

بله، قطعاً. بالاخره سه مدال المپیک بیشتر تقسیم نمی‌کنند. همین که بین 57 نفر شرکت‌کننده نفر سوم رفتم فینال، خوب بود، چون هشت نفر می‌روند فینال. رقابت خیلی سخت بود، چون بزرگان جهان به المپیک آمده بودند.

* خیلی‌ها از شما انتظار کسب مدال داشتند و وقتی مدال نگرفتید ناراحت شدند.

واقعاً من شرمنده مردم هستم و کسانی که انتظار داشتند مدال بگیرم به خصوص خودم، چون من بایستی مدال می‌گرفتم و باید این کار را می‌کردم. متأسفم که نتوانستم این کار را بکنم و باعث ناراحتی آنها شدم.

* این فشار و این انتظار کار شما را سخت‌تر نکرد؟

بله واقعاً زیاد بود چون روز اول بازی‌های المپیک مسابقات ما بود، شرایط خیلی سخت بود، ولی من باید بدانم به عنوان کسی که می‌خواهد مدال المپیک بگیرد، چه کسانی در مسابقات پشت سر من می‌نشینند و چه انتظاراتی دارند. باید سطح خود را شناسایی کنم و تمام آنها را بشناسم و کنار بیایم. ورزش قهرمانی یک طرف، اما کسی که می‌خواهد قهرمان المپیک شود باید یک درجه بالاتر باشد از آن کسی که ورزش قهرمانی و حرفه‌ای می‌کند.

* اگر در روز چهارم یا پنجم المپیک تیراندازی می‌کردید برای شما فرقی هم می‌کرد؟

شاید تا حالا این اتفاق نیفتاده است، ولی همیشه مسابقات اول مسابقات سنگینی است و شرایط خاصی دارد. نیمی از مسابقه که کنار گذاشتن رقبایم بود خوب پیش رفت و توانستم مرحله مقدماتی را خیلی خوب و با یک رکورد عالی تمام کنم و به فینال بروم. اگر زمان فینال یکی دو ساعت دیرتر برگزار می‌شد شاید شرایط من از نظر فنی بهتر بود.

* المپیک 2016 فرقی هم داشت با المپیک 2012؟

بله المپیک‌ها درست است که شبیه به هم هستند، ولی مهم‌ترین تفاوتش این است که برای من المپیک دوم بود. المپیک اول تجربه نداشتم و در المپیک دوم تجربه داشتم و سعی می‌کردم احتیاط داشته باشم، اما سختی‌اش از این جهت بود که دیگر نمی‌توانستم به خودم بگویم که خوب کار کردم و ششم شده‌ام. برای اولین بار این بود که من توقع کسب مدال را از خودم داشتم و در المپیک اول به این اندازه برایم جدی نبود، چون شانس مدال در المپیک دوم برایم بیشتر بود.

* و المپیک سوم؟

شاید بتوانم تا المپیک سوم در ورزش قهرمانی دوام بیاورم. نسبت به زندگی که دارم و شرایط خاص من نسبت به بقیه رقبایم در ایران، امیدوارم که بالاخره بعد از دو المپیک، در المپیک سوم تلاشم ثمر بدهد.

* یعنی اگر المپیک 2016 مدال می‌گرفتید خداحافظی می‌کردید؟

بله!

* تصمیم‌تان کاملاً جدی بود؟

بله البته این تصمیم را گرفته بودم و دوست نداشتم رسانه‌ای شود، ولی پدرم که هم مربی من است و هم همه‌کاره‌ام، همراه همسرم مخالف این قضیه بودند. با این وجود تصمیمم جدی بود. در تیراندازی این مسئله وجود دارد که سن مطرح نیست و هر تیراندازی که بتواند در سطح ملی شرکت کند و مدال بیاورد می‌تواند با دیگر رقبا رقابت کند. خانم لیدو که در المپیک ریو دو مدال به دست آورد در تنگ بادی که من بودم دوم شد و در سه وضعیتی که خانم نجمه خدمتی بود، سوم شد. او هم‌سن من است و در المپیک قبلی هم نتوانست بیاید. او در دو المپیک قبلی هم مدال داشت. تعداد مدال‌های خانم لیدو خیلی زیاد است، روی این حساب خانواده‌ام نظرشان بر این بود که این تازه اول راه است و می‌توانم در المپیک‌های بعدی برای کسب مدال رقابت کنم. خانواده‌ام تأکید داشتند با توجه به اینکه در تیراندازی سن مطرح نیست و توانایی‌اش را دارم بهتر است المپیک دیگری را نیز تجربه کنم.

* البته همسرتان و پسرتان خوشحال می‌شوند که شما خداحافظی کنید و در کارهای خانه آشپزی و بیشتر به خانواده برسید!

همسرم که خوشحال نشد و خیلی جدی به من گفت که باید ادامه بدهم.

* نکند دعا کردند که شما مدال نگیرید؟!

گفتند باید حتماً ادامه بدهید. البته پسرم خوشحال می‌شد که یک هم بازی یا کسی که دائم از او مراقبت بکند در کنارش باشد و چه کسی بهتر از مادر.

* اگر در المپیک 2020 مدال بگیرید همچنان روی تصمیمی که گرفته اید پایبند هستید؟

بله واقعاً شرایط زندگی من شرایط سختی است و هیچ‌کس غیر از خودم نمی‌تواند متوجه بشود که دوری از بچه یک ساله 10 روز و 20 روز و همین‌طور در زمان گرفتن سهمیه المپیک و رفتن به المپیک چقدر سخت است. پسرم همین‌طور بزرگ‌تر می‌شد و شرایط خیلی سختی داشتم. شرایط ورزش ما برای خانمی که هم بخواهد زندگی بکند و هم بخواهد بچه داشته باشد و بچه کوچک و همچنین ورزش حرفه‌ای داشته باشد در حد المپیک و گرفتن مدال المپیک شرایط خیلی ایده‌آل نیست که من بخواهم به راحتی این کار را انجام بدهم و من و پسرم به سختی این سه سال گذشته را زندگی کرده‌ایم. یک سال بعد از المپیک لندن تا المپیک ریو من واقعاً زندگی سختی را داشتم و فشارهای بسیاری روی من بود از لحاظ جسمی، روحی، ذهنی و شرایطم سخت بود برای همین در این شرایط دوره‌های بعد برای من خیلی سخت‌تر است، چون بچه بزرگ‌تر می‌شود، می‌فهمد و همین فهمیدنش کار ما را سخت‌تر می‌کند. برای همین است که می‌گویم شاید دیگر نتوانم. البته نباید این حرف را بزنم، ولی اگر قرار باشد با همین سختی شرایط پیش برود و از خانواده‌ام دور باشم، دیگر ادامه نمی‌دهم. به غیر از این ما تمرینات تیراندازی سختی داریم و امکانات نداشتیم، فشنگ نداشتیم که تمرین کنیم. مجبور بودیم اردوهای خارج از ایران برگزار کنیم و اگر قرار باشد هم‌زمان با این مشکلات زندگی را هم داشته باشم و این سختی‌های اضافه را هم تحمل کنم که نباید وجود داشته باشد، زندگی را برایم سخت می‌کند.

* خانم احمدی شما با این شرایطی که در المپیک 2016 تجربه کردید فکر می‌کنید معیارهای واقعی اینکه یک ورزشکار بتواند قهرمان المپیک بشود چیست؟ تمرین است، آمادگی روحی است یا تلفیق این‌هاست. اصلاً ورزشکار چقدر باید تمرین کند و وقت بگذارد؟

در المپیک ریو نفر اول یک دختر 19 ساله آمریکایی بود که از المپیک لندن تیراندازی را شروع کرده بود و از یک سال بعد از المپیک لندن در مسابقات بین‌المللی حضور پیدا کرده بود و سهمیه المپیک ریو را نگرفته بود. یکی از هم‌تیمی‌هایش سهمیه گرفته بود و او در انتخابی شرکت کرده و انتخاب شده بود. مدال طلای المپیک اولین مدال خارج از کشور این ورزشکار بود. نفر دوم، تیراندازی بود که 34 سال سن داشت و در المپیک آتن اولین طلای المپیکش را گرفت و در المپیک پکن دومین طلای المپیکش  را به دست آورد. او در المپیک لندن نتوانست وارد فینال شود و در المپیک ریو هم دو مدال نقره و برنز گرفت. در همان مسابقه‌ای که نماینده آمریکا برنده شد ایشان دوم شد و نفر سوم هم که از چین بود مدال طلای المپیک لندن را داشت. واقعاً الان شما به من بگویید مدال گرفتن چگونه است که من همه آنها را در یک قانون مشخص برای المپیک بگویم. کسی که تجربه‌ای نداشت و مسابقاتش خیلی کم بود مدال طلای المپیک را گرفت و کسی که تجربه فوق العاده‌ای در المپیک داشت، نفر دوم شد. در مورد تیراندازی نمی‌توان گفت که با کسب فلان امتیاز اول می‌شوید. فقط تنها و مهم‌ترین چیزی که حرف اول را می‌زند در المپیک تمرکز ذهنی است و باید برتر باشی از لحاظ ذهنی بر رقبا و این ذهن برتر بودن تربیت می‌خواهد. باید ذهنت را با مسابقه دادن‌های مختلف و شکست‌های مختلف و با مدال‌های مختلف و در کنار رقبا زندگی کردن و با راحت تمرین کردن، راحت مسابقه دادن و ... تربیت کنید.

* ورزشکارهای ما در این مورد مشکل دارند؟

بله قطعاً مشکل دارند که نتوانسته‌اند مدال بگیرند. قطعاً مشکلاتی وجود دارد که نتوانستیم مدال بگیریم و نتوانستم مدال بگیرم. من الان هشت سال است در دو المپیک شرکت کرده‌ام، چرا نتوانستم مدال بگیرم؟ قطعاً ذهن من چند پله پایین‌تر از آن ذهنی است که روی سکوی اول قهرمانی قرار می‌گیرد، وگرنه من خواسته‌ام قوی بود، باورم قوی بود، ولی کمبود داشتم که نتوانستم مدال بگیرم، من باید خودم را تربیت کنم که شجاع تر و جسورتر باشم.

* این چقدر به ورزشکار برمی‌گردد و چقدر به مسئولان؟

گرفتن مدال المپیک کار یک نفر نیست، درست است که یک نفر استعداد می‌شود مثل مایکل فلپس که می‌تواند چند مدال المپیک را بگیرد و اندازه یک کشور برای کشورش مدال بیاورد، ولی واقعاً کار یک نفر نیست. قطعاً باید یک استعدادی وجود داشته باشد تا از بین صد ورزشکاری که به صورت حرفه‌ای یک رشته ورزشی را در کشور انجام می‌دهند پنجاه نفرمی‌توانند سطح ذهنی و فکری‌شان تیم ملی باشد و از این 50 ورزشکار 20 نفر می‌توانند در آن رشته سختی‌هایی را که برای رسیدن به تیم ملی وجود دارد قبول کنند و رکوردشان را برسانند به آن سطح و از آن 20 ورزشکار 10 نفر می‌توانند مدال‌آور باشند و از آن 10 ورزشکار پنج نفر می‌توانند روی مدال جهانی حساب کنند و از آن پنج ورزشکار یکی دو نفر هستند که می‌توانند به المپیک بروند و از این یکی دو نفر، یک نفرمی‌تواند مدال المپیک بیاورد. در یک کشور و در یک رشته برای همین است که استعداد باید شناسایی بشود. یک کار گروهی بزرگ است که باید یک استعداد را شناسایی کند و به سمت مدال المپیک هدایت کند. نباید بگوییم که یک ورزشکار می‌تواند این کار را بکند.

* یعنی در واقع در ورزش انفرادی هم باید کار تیمی صورت بگیرد؟

قطعاً همین‌طور است، برای کسی که بخواهد برود المپیک.

* حالا با این شرایطی که در ایران وجود دارد می‌شود گفت که ما در المپیک 2020 حرفی برای گفتن داریم؟

قبل از المپیک لندن نیز شرایط ما همین بود و همه دیدند که چه اتفاقاتی رخ داد. استعدادهای ما در رشته تیراندازی سهمیه المپیک را گرفتند و به المپیک رفتند، اما چرا پشت سکو ماندند و نتوانستند مدال بگیرند؟ قطعاً یک ایرادهایی وجود داشت که باید به آنها رسیدگی کنیم تا برطرف شود. یک مسئله‌ای وجود دارد برای انسانی که می‌خواهد در عرصه ورزش خدمت بکند و آنهم این است که امیدوار باشد شرایط بهتر می‌شود و در همین راستا تلاش کند. من این راه را ادامه دادم و انتخاب کردم و سختی‌های آن را پذیرفتم، ولی اگر قرار باشد این شرایط را ببینم و پا پس بکشم و تلاش نکنم و امیدوار نباشم باید بروم داخل خانه و مثل یک انسانی که ورزش نمی‌کند زندگی کنم. شرایطی در کشور ما وجود دارد و همه دارند تلاش می‌کنند، از بزرگ‌ترین مسئول ورزشی گرفته که وزیر ورزش است تلاش می‌کنند و دغدغه ها را می‌بینند تا من ورزشکار. من ورزشکار آخرین فرد هستم در این زنجیره.

* عید قبل از المپیک با عیدهای دیگر برای شما فرق کرده بود؟

بله، شرایط خیلی فرق داشت. من الان هشت سال است که عید خاصی ندارم.

* سال تحویل هم تیراندازی می کنید؟

بله، خیلی پیش آمده است. سالی که من اولین مدال نقره جهانی را گرفتم در استرالیا بودیم. مربی آن زمان ما خانم هاشمی بود. در سال تحویل داشتیم تیر می‌زدیم و یک سفره عید کوچک پشت خط تیراندازی برای ما گذاشتند و ما در حال تمرین کردن بودیم. وقت و زمان سال تحویل با همان لباس‌های تیراندازی پای سفره نشستیم و بعد از تحویل شدن سال برگشتیم سر تمرین و تیراندازی کردیم. سال 90 که بعدش سال 91 المپیک لندن بود. با توجه به شرایط خاصی که داریم،عید خاصی هم نداریم، چون باید دائم ورزش و تمرین کنیم. من از سال 88 که زندگی مشترکم را شروع کردم شاید دو عید بود که کنار خانواده و همسرم بودم و بقیه را یا سر تمرین بودم و یا اینکه ایران نبودیم.

* با این حساب باید به «باور» یک عیدی خوب بدهید؟

همین که من سال تحویل در کنارش باشم بزرگ‌ترین عیدی برای خانواده است.

* وقتی برای هماهنگی مصاحبه با شما تماس گرفتیم گفتید که داخل مترو هستم. شما از وسایل نقلیه عمومی استفاده می‌کنید؟

جاهایی که برایم راحت‌تر است که با وسایل عمومی بروم مثل مترو یا اتوبوس حتماً این کار را می‌کنم و سعی می‌کنم از ماشین استفاده نکنم.

* در مترو شما را می شناسند یا در تاکسی؟

نه، ما رشته مظلومی هستیم! نباید انتظار داشته باشیم که هر کسی ما را می‌بیند، بشناسد.

* شده کسی شما را بشناسد؟

بله خیلی کم  شاید در این همه سال یک یا دو بار اتفاق افتاده است.

* به شما چه گفته‌اند؟

بیشتر سلام علیک کردند و از آن دسته بودند که خیلی ناراحت شده بودند که من مدال نیاورده‌ام و به من گفتند جایگاه خانم‌های ورزشکار در ایران بسیار بالاست.

*«باور» چقدر از شما گلایه می‌کند ؟

غر می‌زند! تازگی‌ها خوب حرف می‌زند. او سه سال و نیمش است و متوجه شده که من ورزشکار هستم. معمولاً به من می‌گوید که مامان وقتی می‌روی من برایت دعا می‌کنم که برنده بشوی و زود برگردی و در دنیای بچگی خودش فکر می‌کند که هرکس از خط آتش زودتر برسد به خانه آن برنده است. خوشحالم از اینکه دعای پاک این کودک پشت من است. البته تمام خانواده‌ام پاک هستند و برای من دعا می‌کنند، اما همین که یک بچه کوچک این‌گونه با مادرش حرف می‌زند برای من دل گرمی است و خستگی مظلومیتی را که ما در ورزش داریم از تن‌مان بیرون می‌کند.

* قبل از المپیک ریو چند وقت بود که باور را ندیدید؟

من از فروردین 95 تا مرداد 95 که شانزده مرداد برگشتیم اگر خرد خرد جمع کنیم شاید 35 یا 40 روز.

*صحبت پایانی؟

بزرگ‌ترین عیدی که از خداوند می‌خواهم برای خودم و خانواده‌ام و هموطنانم این است که سلامتی و موفقیت همیشه همراه‌شان باشد و امیدوارم که اتفاقات بدی که برای هموطنانم افتاد قضیه حادثه پلاسکو و قضایای مختلف که جان خیلی‌ها را گرفت و هرگز برای هموطنانم پیش نیاید و همیشه خندان و شاد در کنار خانواده‌های‌شان باشند.

تمام این آرزوها را ما هم متقابلا برای شما داریم

***

اسامی میهمان برنامه که هر روز ساعت 16 پخش از رادیو ایران می‌شود به شرح زیر است:

5 فروردین: احسان حدادی
6 فروردین: حسن یزدانی
7 فروردین: سهراب مرادی
8 فروردین: فرزان عاشورزاده
9 فروردین: کمیل قاسمی
10 فروردین: حمیدرضا قلی‌پور
12 فروردین: مستند گلبارنژاد
 133 فروردین: کیمیا علیزاده