آیا ثواب عمل انسان زنده به میت می رسد؟

شکى نیست که مایه نجات انسان در دو جهان سعى، و تلاش اوست و قرآن مجید در آیات متعددى مى فرماید:(الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ); و قرآن اندیشه یهودى گرى را که خود را فرزندان خدا مى دانند و محبوبان درگاهى مى اندیشند، کاملا رد مى کند و آیه مبارکه (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقَاکُمْ); «در گوش همگان مى باشد ولى با اعتراف به این اصل، یاد آور مى شویم، گاهى فضل و رحمت خدا، شامل حال بندگان شده و به بندگان اجازه مى دهد که ثواب عمل نیک خویش را به والدین و بستگان، و دوستان مورد علاقه، اهداء کنند، البته این اصل کاملا جنبه فرعى دارد، و نباید در زندگى تکیه گاه انسان باشد.


اعمالى که انسان انجام مى دهد و در عین حال دیگران نیز از آن بهره مى برند، بر دو نوع است.


۱ . گاهى شخصى که بهره مند است و از دنیا رفته در عمل انسان زنده، نقش داشته است.
۲ . گاهى فاقد هر نوع نقش در عمل او بوده است جز این که برادر ایمانى است.


در مورد قسم نخست کوچک ترین گفتگویى نیست در این مورد حدیثى که از پیامبر بزرگوار نقل شده است کافى مى باشد.


ابو هریره مى گوید رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «إذا مات الإنسانُ انقطعَ عنه عملُه إلاّ من ثلاث: صدقهٌ جاریهٌ، أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له».۲۲۶
آنگاه که انسان بمیرد سود و زیان اعمالى که انجام داده پایان مى پذیرد، جز سه عمل که سود آن حتى پس از مرگ نیز پایان پذیر نیست.


۱ . صدقه جاریه، مثلا مسجد یا پل یا درمانگاهى بسازد که مردم از آن منتفع شوند.
۲ . دانشى که مردم از آن بهره مى گیرند.
۳ . فرزند صالح که براى او دعا کند.


در این مورد انسانِ از دنیا رفته از این اعمال بهره مى گیرد، زیرا او در حال حیات، در پدید آمدن این سه مورد، نقش داشته، زیرا بنایى ساخته که پس از مرگ او نیز در حال بهره دهى است یا کتابى نوشته که مورد استفاده همگان مى باشد یا فرزند صالحى تربیت کرده که در حق او دعا مى کند.


جریر بن عبدالله مى گوید، رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین فرمود:
«من سنّ فی الإسلامِ سنّه حسنّهً فعُمِلَ بها بعده کُتبَ له مثلُ اجر مَنْ عَمِل بها ولا یَنقصُ مِنْ أُجورِهم شیء، و من سنّ فی الإسلام سنّه سیّئه فعُمِل بها بعدَه کُتب علیه مثلُ وزرِ مَنْ عَمِلَ بها ولا یُنقص من أوزارهم شیء».۲۲۷
«هر کس در میان مسلمانان کار خوبى را رواج دهد و پس از او دیگران نیز به آن عمل کنند مانند پاداش عاملان به آن سنت، درباره او نیز نوشته مى شود، در حالى که از پاداش عاملان چیزى کاسته نمى شود.


و هر کس در میان مسلمانان گناهى را رواج دهد و پس از او دیگران به آن عمل کنند مانند گناه عاملان، در دیوان اعمال او نیز نوشته مى شود در حالى که از کیفر آنان چیزى کاسته نمى شود».


بهره گیرى در گذشتگان، از پاداش و یا کیفر دیگران، به خاطر آن است که خود انسان در گذشته در آنها نقشى داشته و در طول حیات خود سنت نیکى را رواج داده و یا از سنّت بدى پشتیبانى کرده است و اگر او چنین کارى نمى کرد دیگران بر آن سنت ها عمل نمى کردند.


سخن در مورد دوم است یعنى انسان از عمل کسى بهره مى گیرد، در آن تأثیرگذار نبوده است، آیات قرآن بر صحت آن نیز گواهى مى دهند. این مطلب به صورت پرسش و پاسخ روشن سازیم:
سؤال: اگر فرد در گذشته در عمل انسان زنده، نقشى نداشته باشد آیا انسان زنده مى تواند ثواب عمل خویش را به او اهدا کند.


پاسخ: قرآن و حدیث پیامبر در این مورد نیز مثبت است، و آن اینکه اگر افراد پاکدل، درباره گذشتگان استغفار کنند و یا کار نیکى را به نیابت از میت انجام دهند پاداش آن عمل به میت مى رسد، قرآن در موارد متعدّد سودمند بودن استغفار دیگران را یادآور شده است:


۱ . استغفار فرشتگان و برادران ایمانى
۱ . (الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیءْ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ).۲۲۸
«کسانى که عرش ]خدا[ را حمل مى کنند، و آنها که پیرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبیح مى گویند و به او ایمان دارند و براى کسانى که گرویده اند طلب آمرزش مى کنند (و مى گویند:) پروردگارا، رحمت و دانش ]تو بر[ هر چیز احاطه دارد، کسانى را که توبه کرده و راه تو را دنبال کرده اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار».
۲ . (تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلاَئِکَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الأَرْضِ أَلاَ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ).۲۲۹
«چیزى نمانده که آسمانها بر فرازشان بشکافد و فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبیح مى گویند و براى کسانى که در زمین هستند آمرزش مى طلبند. آگاه باش! که در حقیقت خداست که آمرزنده و رحیم است».
۳ . (وَ الَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاِِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَ لاَ تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ).۲۳۰
«و ]نیز[ کسانى که بعد از آنان ]مهاجران و انصار[ آمده اند و مى گویند: «پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى، و در دلهایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده اند ]هیچ گونه [کینه اى مگذار! پروردگارا، راستى که تو رئوف و مهربانى».
این آیاتِ سه گانه حاکى از آن است که اموات از عمل فرشتگان (دو آیه نخست) و عمل برادران ایمانى (آیه سوم) بهره مى گیرند، ولى شعاع بهره گیرى آنان منحصر به طلب آمرزش نیست بلکه گسترده تر از آن است که روایات زیر از آن پرده برداشته است:

 


عمل نیک و اهداء پاداش آن به درگذشتگان
در مورد انجام نیک به نیابت از اموات، روایات فراوانى در کتابهاى حدیثى وارد شده که همگى حاکى از این است که انسان هرگاه عملى را به نیابت از پدر و مادر و یا بستگان و دوستان بجا آورد ثواب آنها به «منوب عنه» مى رسد در اینجا مناسب است که به اندکى از این روایات اشاره کنیم:


۱ . بهره گیرى میت از روزه و حج نایب
الف : رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کس بمیرد و روزه بر ذمّه او باشد، ولىّ او (فرزندش) از جانب او روزه مى گیرد.۲۳۱
ب : ابن عباس مى گوید: زنى حضور رسول خدا رسید و گفت: مادرم مرده و روزه بر ذمه دارد.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هرگاه بدهى به مردم داشت، تو پرداخت مى کردى؟
آن زن گفت: بلى!
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: پرداخت بدهى خدا لازمتر است.۲۳۲
ج . زنى حضور رسول خدا رسید و گفت: کنیزى را از جانب مادرم آزاد کردم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: به اجر این عمل مى رسى.
سپس آن زن افزود: بر ذمّه مادرم یک ماه روزه بود، آیا از جانب او روزه بگیرم؟
فرمود: روزه بگیر.
آن زن افزود: مادرم حج نرفته بود آیا از جانب او حج بجا بیاورم؟
پیامبر فرمود: انجام بده.۲۳۳
۲ . بهره گیرى میت از تصدّق
همانطور که یادآور شدیم روایات و احادیث در این مورد فزونتر از آن است که به نقل آنها بپردازیم ولى در این مورد دو حدیث را نقل مى کنیم که برخى از مشکلات را حل مى کند.
الف) عایشه مى گوید: مردى حضور رسول خدا رسید و گفت: مادرم درگذشته و وصیت ننموده است، و چنین مى اندیشم که اگر توانایىِ سخن گفتن داشت، صدقه مى داد اگر از جانب مادرم صدقه دهم آیا براى او پاداشى هست؟
فرمود: چرا.۲۳۴
ب) سعد بن عباده از یاران رسول خداست، وقتى مادر او درگذشت به حضور پیامبر رسید و گفت: چه صدقه اى با فضیلت تر است؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: آب.
سعد بن عباده چاهى کند و گفت: این براى مادر سعد.۲۳۵
گاهى افراد یک رشته اعمال پاکى را انجام مى دهند و ثواب و پاداش آن را هدیه گذشتگان مى کنند. مسلماً انسان هر عمل صالحى را براى خدا انجام مى دهد، و خدا از باب تفضل به او پاداش مى دهد و خدا نیز از طریق تفضل اجازه داده است که این نوع اعمال به نیابت از اموات انجام گیرد، و ثوابش به آنها هدیه گردد.

 


نذر براى اولیاى الهى
نذر کردن یک عمل عبادى است که باید به نام خدا و براى کسب رضاى او باشد انسان مریض و بیمار نذر مى کند که اگر بهبودى پیدا کرد به یتیمان کمک و فقیران را اطعام نماید و لازم است در صیغه نذر لفظ «للّه» گفته شود و بگوید للّه علىّ ان شفیتُ، کذا و کذا.
و گاهى روى علاقه اى که به پیامبر و عترت او دارد، ذبح گوسفندى را نذر مى کند و مى گوید للّه على ان شفیت ان اذبحَ شاه للنبىّ أو للوصی، آیا چنین نذرى صحیح است یا نه.
با توجه به ضابطه اى گفته شده که نذر باید براى خدا باشد قطعاً صحیح خواهد بود زیرا نذر براى کسب رضاى خدا است به گواه این که مى گوید: للّه علىّ
درست است که هر دو کلمه با «لام» مزین شده امّا مفاد این حرف در لفظ جلاله، غیر از مفاد آن در لفظ نبى است.
لام در لفظ «الله» به معنى تقرب و انجام کار براى خداست در حالیکه لازم در واژه دوم به معنى مصرف و محل انتفاع است. اتفاقاً در قرآن هر دو تعبیر وارد شده است:
در این آیه مى فرماید:


(قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ).۲۳۶
«بگو من به شما اندرز مى دهم که براى خدا بپاخیزید».
و در آیه دیگر مى فرماید:
(إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ).۲۳۷
«زکات از آنِ فقرا است».
بنابراین نباید این نوع تعبیرها را نشانه شرک و پرستش غیر خدا دانست. اتفاقاً همین تعبیر در حدیث سعد بن عباده وارد شده است، همچنان که در روایت خواندیم که او آنگاه که چاهى کند گفت: هذه لأُم سعد.

 

نظریه محقّقان اهل سنّت
در اینجا براى اکمال سخن نظریه دو محقق از نویسندگان اهل نست را مى آوریم:


۱ . خالدى در کتاب «صلح الاخوان» مى نویسد: مسئله نذر، دایر مدار نیت و انگیزه نذر کنندگان است، چرا که «انّما الأعمال بالنیّات» چنانچه قصد نذر کننده، خود میت و تقرب به او باشد قطعاً چنین نذرى جایز نیست، امّا اگر قصد او خداوند متعال باشد ولى نفع آن به شکلى به انسانها برسد و ثوابش به میّت مورد نظر هدیه شود، نه تنها جایز است بلکه وفا به این نذر واجب مى باشد.۲۳۸
۲ . «عزّامى» نیز در کتاب «فرقان القرآن» مى نویسد: «… اگر کسى در مورد انگیزه مسلمانان از نذر و قربانى براى انبیاء و صالحین تحقیق کند، به این نتیجه خواهد رسید که انگیزه اى جز صدقه دادن از طرف آنها و اهداء ثواب آن به روح اموات ندارند. اجماع اهل سنّت بر آن است که صدقه انسانهاى زنده به اموات مى رسد و به حال آنها مفید است. روایاتى که در این زمینه وجود دارد، صحیحه و مشهوره است.۲۳۹
ابو داود با سندى از میمونه نقل مى کند که: پدرم از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)پرسید: یا رسول الله! من نذر کرده ام چنانچه خداوند به من پسرى عطا کرد، چند گوسفند در منطقه «بوانه» ذبح کنم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: آیا در آن منطقه بُتى وجود دارد؟ پدر میمونه گفت: خیر.
حضرت فرمودند: به نذر خود براى خدا، وفا کن.۲۴۰
همچنان که ملاحظه مى شود پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بر سؤال خود در مورد وجود بت در جایى که ذبح صورت مى گیرد تأکید دارند و این نشان مى دهد که تنها نذرى حرام است که براى بت ها و صنم ها باشد زیرا عادت مردم جاهل بر آن بود، چنانکه قرآن مى فرماید:
(… وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ … ذَلِکُمْ فِسْقُ).۲۴۱
«… آنچه براى بت ها کشته مى شود… فسق و گناه است».
هر انسانى که در احوال و رفتار زائران عتبات مقدسه و مرقد اولیاى صالح خداوند دقت کند، درمى یابد که نذر آنان براى خداوند و جلب رضایت اوست و ذبح خود را با نام خدا انجام مى دهند و هدف آنان بهره مندى صاحب قبر از ثواب قربانى و برخوردارى فقرا از گوشت آن است.

 


فتواى فقیهان اهل سنت
از آنجا که مسأله ما، یک مسأله فقهى است، آگاهى از فتاواى فقهاى اهل سنّت مى تواند راهگشا باشد، آنان مسأله را به دو صورت تقسیم کرده اند:
الف ) هرگاه میّتى بر انجام عمل نیکى وصیت کند همه فقیهان چهارگانه در لزوم تنفیذ آن اتفاق نظر دارند، و مى گویند: میت از عمل انسان زنده بهره مند مى شود.
ب ) هرگاه میت چیزى را وصیت نکند ولى فرزندان و بستگان بخواهند کار نیکى در حق او انجام دهند، در اینجا همه فقها به استثناى مالک برصحت این عمل اتفاق نظر دارند.
۱ . فقیهان حنبلى مى گویند: هرگاه کسى قبل از انجام حج واجب بمیرد خواه در این مورد معذور باشد یا نباشد باید از اموال او برایش حجى گرفت هر چند وصیت نکرده باشد.۲۴۲
۲ . فقیهان حنفى مى گویند: هرگاه وصیت نکند و از دنیا برود و یک نفر از ورثه حجى براى او انجام دهد. عمل او به خواست خدا پذیرفته مى شود.۲۴۳
۳ . فقیهان شافعى مى گویند: هرگاه شخصى از انجام عمل حج عاجز شد دیگرى مى تواند از جانب او پس از مرگش نیابت کند.۲۴۴
ما اگر بخواهیم نظریات همه علماى اهل سنّت را در این مورد نقل کنیم سخن به درازا مى کشد لذا به همین مقدار بسنده مى کنیم چیزى که هست برخى در این مورد شبهه اى را مطرح کرده اند که به توضیح آنها مى پردازیم.

 


پاسخ به یک شبهه
قرآن مجید در سوره مبارکه «النجم» مى فرماید: (وَ أَنْ لَیْسَ لِلإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى);۲۴۵ براى هر انسانى بهره اى جز سعى و کوشش اونیست. بنابراین هر کس از عمل خویش بهره مى گیرد. نه از عمل دیگران در این صورت چگونه گفته مى شود دیگران از اعمال فرزندان و بستگان بهره مند مى شوند.
پاسخ اوّلاً: آیه یاد شده ناظر به اعمال نیک نیست، بلکه مقصود، گناهان است و هر کس مسؤول گناه خویش مى باشد. گواه این تفسیر، آیه ما قبل است (أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى);۲۴۶ هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى گیرند. و سپس مى فرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى».
اتفاقاً شأن نزول آیه تفسیر یاد شده را تأیید مى کند.


۱ . این آیات ناظر بر ماجراى عثمان است، او اموال فراوانى داشت و از اموال خود انفاق مى کرد، یکى از بستگان او به نام «عبدالله بن سعد» گفت: اگر به این وضع ادامه دهى چیزى براى تو باقى نمى ماند، عثمان گفت: من گناهانى دارم که مى خواهم به این وسیله رضا و عفو الهى را جلب کنم، «عبدالله» گفت: اگر شتر سواریت را با جهازش به من دهى من تمام گناهانت را به گردن مى گیرم! عثمان چنین کرد، و بر این قرار داد گواه گرفت، و بعد از آن از انفاق خوددارى کرد (آیات فوق نازل شد و این کار را شدیداً نکوهش کرد، و این حقیقت را روشن ساخت که هیچ کس نمى تواند بار گناه دیگرى را بر دوش گیرد و نتیجه سعى و تلاش هر کس به خود او مى رسد).۲۴۷
۲ . آیه درباره «ولید بن مغیره» است، او به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)آمد و به اسلام نزدیک شد، بعضى از مشرکان او را سرزنش کرده، گفتند: آئین بزرگان ما را رها کردى، آنها را گمراه شمردى، و گمان کردى آنها در آتش دوزخند!
او گفت: راستى من از عذاب خدا مى ترسم!، شخص سرزنش کننده گفت: اگر چیزى از اموالت را به من بدهى و به سوى شرک باز گردى من عذاب تو را بر گردن مى گیرم; ولید بن مغیره این کار را کرد، ولى مالى را که بنا بود بپردازد جز قسمت کمى از آن را نپرداخت! آیه فوق نازل شد و ولید را بر روى گرداندن از ایمان نکوهش کرد.۲۴۸
بنابراین آیه ارتباطى به اعمال نیک ندارد.
ثانیاً: فرض کنیم: آیه مربوط به اعمال نیک است ولى همان طور که در آغاز فصل یاد آورى کردیم، اصل در سعادت این است که بر اعمال خویش تکیه کند، به امید دیگران ننشیند، که درباره او کارى صورت دهند زیرا نجات دهنده انسان اعمال او است.
ولى این مانع از آن نیست که به صورت جزئى و استثنائى از عمل دیگران نیز بهره ببرد.


فرض کنید، پدرى به فرزند خود پند مى دهد و مى گوید: باید کار کنى، و روى پاى خود بایستى به کمک دیگران دل نبندى، ولى این مانع از آن نیست که گاهى از طریق دوست عزیز او، هدیه قابل توجهى به وى برسد، و او را در زندگى کمک کند، یا وارث مال یکى از بستگان گردد، این نوع رخدادها که انسان را کمک مى کند، جنبه استثنائى دارد و با آن اصل کلى که پدر به فرزند گفت، کوچک ترین دوگانگى حتى به صورت کمرنگ ندارد.
قرآن در جائى مى فرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى» و در جاى دیگر از شفاعت شافعان در روز رستاخیز گزارش مى دهد، و از طلب مغفرت فرشتگان، ما را مطلع مى سازد، جمعى میان این نوع آیات، همان است که گفته شد.


بنابراین باید ضابطه کلى در زندگى در نظر گرفت و آن این که هر کسى از کار و کوشش خود بهره مى گیرد، ولى در عین حال، به صورت جزئى، از کوشش دیگران نیز بهره مند مى شود، و این دو ضابطه که یکى اساس است و دیگرى به صورت استثنائى، با هم منافاتى ندارند، و شافعت شافعان، استغفار فرشتگان در حق مؤمنان از مقوله دوم است.۲۴۹
۲۲۶ . صحیح مسلم: ۵/۷۳، باب وصول ثواب الصدقات إلى المیت من کتاب الهبات.
۲۲۷ . صحیح مسلم، ۸/۶۱، باب «من سنّه سنّه حسنه أو سیئه» من کتاب العلم.
۲۲۸ . مؤمن: آیه ۷ .
۲۲۹ . شورى: آیه ۵ .
۲۳۰ . حشر: آیه ۱۰ .
۲۳۱ . انّ رسول الله قال: من مات و علیه صیام، صام عنه ولیه. (صحیح مسلم، ۳/۱۵۵، باب قضاء الصیام عن المیت).
۲۳۲ . انّ امرأه أتت رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) فقلت: انّ أُمّی ماتت و علیها صوم شهر، فقال: أرأیت لو کان علیها دین أکنت تقضینه، قالت: نعم، قال: فدین الله أحقّ بالقضاء. (صحیح مسلم، ۳/۱۵۵، همان باب).
۲۳۳ . أنت امرأه فقال: انّی تصدقت على أُمی بجاریه وانّها ماتت، قال: فقال وجب أجرک:… قالت یا رسول الله: انّه کان علیها صوم شهر أفصوم عنها، قال: صومی عنها، قالت لا انّها لم تحج قط أفأحج عنها، قال: حجی عنها. (صحیح مسلم، ۳/۱۵۵، همان باب).
۲۳۴ . انّ رجلاّ أتى النبی(صلى الله علیه وآله وسلم) فقال: یا رسول الله أُمی اقتلعت نفسها ولم توص وأظنها لو تکلمت تصدقت، أفلها أجر ان تصدقت عنها، قال: نعم. (صحیح مسلم، ۵/۷۳، باب دخول ثواب الصدقات إلى المیت).
۲۳۵ . عن سعد بن عباده انّه قال: یا رسول الله انّ أُمّ سعد ماتت فأی الصدقه أفضل؟ قال: الماء: فحفر بئراً وقال: هذه لأُم سعد. (سنن ابى داود، ۲/۱۳۰، شماره ۱۶۸۱).
۲۳۶ . سبا: آیه ۴۶ .
۲۳۷ . توبه: آیه ۶۰ .
۲۳۸ . صلح الاخوان: ۱۰۲ .
۲۳۹ . فرقان القرآن: ۱۳۳ .
۲۴۰ . سنن أبی داود: ۲/۸۱٫
۲۴۱ . مائده: آیه ۳ .
۱و۲و۲۴۴ . الفقه على المذاهب الأربعه، الجزری، ۱/۵۷۱، ۵۶۷، ۵۶۹ .
۲۴۵ . نجم: آیه ۳۹ .
۲۴۶ . نجم: آیه ۳۸ .
۲۴۷ . این شأن نزول را «طبرسى» در «مجمع البیان» آورده، و مفسران دیگر مانند «زمخشرى» در «کشاف» و «فخررازى» در «تفسیر کبیر» نیز آورده اند، «طبرسى» بعد از نقل آن مى افزاید: این شأن نزول از ابن عاس و سدى و کلبى و جماعتى از مفسران نقل شده است.
۲۴۸ . این شأن نزول را نیز «مجمع البیان» و «قرطبى» و «روح البیان» و «روح المعانى» و بعضى دیگر از تفاسیر نقل کرده اند.
۲۴۹٫ ، آشنایى با عقاید وهابیان، آیت الله العظمی جعفر سبحانی، ص ۲۳۵
انتخاب شفقنا از مقالات سایت آیت لله سبحانی