تئاتر هنوز جایگاه واقعی ندارد

گروه استانها، گلنساء زارعی؛ بیست و نهمین جشنواره استانی تئاتر هرمزگان رویداد هنری اخیر این استان بود که از دل آن نمایش «همه دختولوک ها منم» به نویسندگی و کارگردانی گلنساء زارعی، اثر برگزیده جهت حضور در جشنواره فجر_ بزرگترین رویداد هنری و بین المللی کشور معرفی شد. این اثر مفتخر به کسب جوایز متعددی شد از جمله نویسندگی و کارگردانی اول، مقام اول بازیگری مرد توسط محمد قلندری زاده و مقام اول بازیگری زن توسط شیما اکبری.

محمد قلندری زاده بازیگر توانا و با اخلاق که در گذشته افتخاراتی را در جشنواره های متعدد برای هرمزگان رقم زده، بعد از ۱۴ سال مکث و غیبت در عرصه بازیگری با «همه دختولوک ها منم» به صحنه بازگشت. وی از سال ۶۹-۷۰ با تئاترهای دانش آموزی وارد این عرصه شد و فعالیت حرفه ای خود را از سال ۷۶ آغاز کرد.

شیما اکبری بازیگر با استعداد که آتیه ای خوش در انتظار اوست از سال ۸۷ با نمایش عروسکی به کارگردانی یاسین بهرامی وارد دنیای نمایش شد.

دلیل موفقیت خود و کسب مقام اول بازیگری در بیست و نهمین جشنواره تئاتر استانی هرمزگان چه می دانید؟

شیما اکبری: انتخاب خیلی مهم است. اولین و مهمترین عنصر برای موفقیت یک بازیگر، متن خوب است. اینکه متن حرفی برای گفتن داشته باشد و بتوانی با آن ارتباط برقرار کرد و تخیل کنی. بازیگر وظایفی دارد جدا از آنکه باید در راستای اندیشه کارگردان و نویسنده حرکت کند، در تنهایی خویش باید در متن شنا کند، غرق شود و در اعماق به شناخت نائل شود و از پس این شناخت خود را به ساحل برساند.

بازیگر باید جسم، روح، ذهن و تمام خود را در خدمت کار قرار دهد. همچنین دانش و تکنیک لازمه موفقیت است که در این تجربه به کمک کارگردانم سعی کردم تکنیک ها را فرا گیرم و در اجرا به کار برم که از ایشان تشکر می کنم.

محمد قلندری زاده: بعد از ۱۴ سال مکث و ورود مجدد به عرصه بازیگری، علتی که اجازه داد من دیده شوم، تیم بود. تیم خوب و منظم که عاشقانه و صادقانه کنار یکدیگر جمع شده بودند و کار می کردند. البته اعتماد کردن به شخصی در زمانی بسیار کوتاه که می بایست نقشی را که قبلا توسط شخص دیگری ایفا شده بود را بازی کند، سخت است.

هرچند که دوستان برعکس آن ابراز می کردند که قلندری به ما اعتماد کرده اما آن طرف قضیه هم بود. اعتماد مجموعه از خود کارگردان که نویسنده هم بود تا بازیگران و همه عوامل باعث شد به راحتی در این مجموعه حل و هضم شوم و نقش را از آن خود کنم. که اگر قرار بود در این مدت کوتاه یکدیگر را درک نکنیم شاید وارد جشنواره نمی شدیم.

کلیت کار و نویسندگی متفاوت بود. حرفی نو، زبانی نو و پرداخت به داستانی نو که در آثار دیگر وجود نداشت و همین باعث موفقیت شد و خداروشکر داورها واقف به این قضیه بودند و این کار را دیدند.

 به عنوان یک بازیگر تعریف شما از بازیگری چیست؟

اکبری: بازیگری هنر زیستن و چگونه زندگی کردن روی صحنه است.

قلندری: تعاریف زیادی در خصوص بازیگری می شود ارائه داد؛ اما همیشه اعتقاد داشتم که ما به عنوان یک بازیگر بعد از خداوند دست به تولید می زنیم. متولد کردن روح, جان و جسمی تازه در شخصیتی که نویسنده روی کاغذ آورده همراه اتفاقاتی که در پس آن است. در واقع ایجاد تولدی دوباره ست.

 به عنوان یک بازیگر فکر می کنید چقدر جامعه شناسی و مخاطب شناسی در تولید آثار هنری مهم است و آیا در این زمینه مطالعه دارید؟

خانم اکبری: خیلی مهم است چرا که بسیاری از متون نمایشی از دل اجتماع بیرون آمده است، یعنی از اجتماع تاثیر پذیرفته، لذا به گونه ای باید به آن پرداخت شود که بر اجتماع نیز تاثیر بگذارد. یعنی اثر متقابل جامعه و هنر. بازیگر باید با این دانش ها آشنا باشد و من چون رشته تحصیلی ام روانشناسی بوده خوشبختانه در این زمینه مطالعه داشتم.

آقای قلندری: سوال خوبی است و اگر صادقانه جواب دهم فقط به دنیای هنر برنمی گردد. جامعه ما پوست اندازی کرده است. تفاوتهایی بین من که متولد دهه ۵۰ هستم با متولدین دهه های ۸۰ و ۹۰ وجود دارد. تغییرات در این دهه ها باعث ضربه های زیادی به بدنه جامعه شده که باید ریشه یابی شود.

نگاه بچه های این نسل به موزیک افت شدیدی کرده است. در رابطه با ادبیات، سینما و هنرهای دیگر نیز به همین شکل. بزرگترین چالش هنرمند همین است که چگونه به جامعه نگاه کند و چگونه ضعف ها و مشکلات جامعه را کشف و پالایش و به بیرون منتقل کند.

جدا از متولیان جامعه شناسی و حوزه های دیگر، هنرمند وظیفه اش نکته بینی است. اینکه ریز مشکلات و اتفاقات را مشاهده و به شکلی تاثیرگذار نه برای سیاه نمایی، بلکه برای ایجاد تفکر در مخاطب و ایجاد انگیزه برای تغییر و اصلاح ارائه دهد.

 نسبت به آن سالها که پا به عرصه بازیگری گذاشتید و هرکدام از شما دو دهه و یک دهه از زندگی هنریتان را سپری کردید، آیا امروز با افزایش چشمگیر مخاطبان تئاتر- مخاطب عام روبرو بوده ایم؟

اکبری: بله اما ۷۰ درصد تماشاگران ما از اجتماع هنری هستند چون ما در زمینه تبلیغات ضعیف هستیم و تئاتر هنوز جایگاه خود را در جامعه بدست نیاورده است که برخی علت ها بر می گردد به مسئولان و زیرساختها و عدم حمایتها و اسپانسرینگ در این زمینه.

قلندری زاده: این موضوع فقط مختص حوزه تئاتر نیست. در بخش موزیک هم ما شعارهای زیادی می دهیم. اینکه هرمزگان پایتخت موزیک است اما در جذب مخاطب عام هنوز خیلی عقبیم. در حوزه تئاتر هم به همین شکل. تمام اتفاقات فرهنگی و هنری که در استان شکل می گیرد، همینطور که خانم اکبری گفتند ۹۰ درصد تماشاگران بچه های حوزه های هنری هستند. مردم از دست رفته اند و جای خود را در سالن های نمایش نیافته اند که بخشی به خود هنرمندان تئاتر بر می گردد. جدا از صحبت های خانم اکبری یعنی عدم حمایت مسئولان و نبود زیرساخت های لازم، خود هنرمندان در این بحران تاثیر بسزایی داشتند.

 چگونه خود هنرمندان باعث این بحران_ عدم افزایش مخاطب عام تئاتر – شدند؟

قلندری زاده: ما مدعی این هستیم که تئاتر کار می کنیم و اجرای عموم می رویم. در ۳۶۵ روز سال چند تئاتر به روی صحنه می رود؟ خوشبختانه امسال قانونی برای حضور آثار نمایشی در جشنواره استانی وجود داشت که تمامی گروهها قبل از جشنواره باید اجرای عموم رفته باشند که البته بعضی از گروهها بیشتر از ۳ روز اجرای عموم نداشتند و فکر می کنم بیشترین عدد اجرای عموم ۸ شب بود. خب حالا تصور کنید که برخی از گروهها که در این سالها وارد جشنواره می شدند بعد از جشنواره پرونده شان بسته می شد و فقط تعداد اندکی به اجرای عموم می رفتند. نباید با این تعداد اندک نمایش و اجرای عموم توقع جذب مخاطب داشت.

فکر می کنید دلیلش فقط کمیت آثارهنری ست یا از نظر کیفی هم مهم است؟ خیلی شفاف بگویم آیا تئاتر امروز استان هرمزگان بالاخص بندرعباس، زبان روز و نیاز و دغدغه روز جامعه هست که تماشاگر احساس کند خود یا اطرافیان یا اجتماعش را در آن می بیند و احساس رضایت کند و دیگران را به تماشا تشویق؟

اکبری: متاسفانه این ایراد وجود دارد که بیشتر آثار، برای خود هنرمندان تولید می شود ما دور هم جمع می شویم و برای خودمان اثر تولید می کنیم و از مهمترین عنصر که تماشاگر است غافل می شویم. از لحاظ کیفی و پرداخت به موضوع دچار ضعف هستیم. باید دریابیم که نسل جدید خواهان موضوعات و متون جدیدند که از ذهن خود نویسنده تراوش کند و بتوانیم متون گذشته را به روز کنیم نه اینکه بارها و بارها دچار تکرار و کهنگی.

مهمترین آسیب تئاتر امروز دور شدن برخی از هنرمندان نمایش از مرکز تحولات اجتماعی و دغدغه های مردم است برای همین هنرمندان باید با شناخت نیازهای جامعه، برای اجرای یک تئاتر خوب و دارای کیفیت مطلوب تلاش کنند که  دل مشغولی های مردم در آن انعکاس یابد تا مخاطب نیز ترغیب به تماشایش شود.

 قلندری زاده: ما هنر برای هنر داریم و هنر برای مردم. یک عده مدعی این هستند که هنر را برای هنر کار می کنند و کاری به مردم ندارند. خب تکلیف آنها مشخص است ولی کسی که هنر را برای مردم انتخاب می کند که البته به نظر من همان هم که هنر را برای هنر بر می گزیند، باید حواسش به مردم باشد؛ به این دلیل که این مردم و مخاطب است که مهر ثبات بر ماندگاری هنرمند می زند و اصلا هنر برای مردم است که اگر هنرمندی اثری بسازد و در خانه بگذارد چه به درد می خورد؟ متاسفانه در این سه دهه اخیر پله پله این اتفاق نیفتاده و نتوانستیم مردم را به تئاتر دیدن عادت دهیم و به سمت هنر بکشانیم.

چه پیشنهادی به اجتماع هنرمندان برای جذب بیشتر مخاطب دارید؟ در صحبتهایتان به مواردی اشاره داشتید حال راهکارهایی شفاف ارائه دهید به اجتماعی که اکثرا با دست خالی تلاش میکنند که آثاری را تولید و اجرای عموم بروند و سعی در حرفه ای شدن دارند با خرید بلیط از طریق مخاطب.

قلندری: واقعیت جامعه چیز دیگری است و چیزی که در هنر نشان می دهیم چیز دیگری. بعضی از محدودیت ها دست و پای هنرمند را برای نشان دادن واقعیت می بندد. در همین بندرعباس برخی از کتابهای تخصصی پیدا نمی شود و با کلی دوندگی سرانجام باید از تهران تهیه کنیم اما با تاسف باید بگویم مواد مخدر به راحتی در همه جا پیدا می شود. باید از مسئولان پرسید چرا؟

باید بگویم هنوز متولیان هنری فرهنگی، اداره ها، ارگانها و وزارت کشور و آموزش و پرورش ضرورت تئاتر را احساس نکرده و به هنرمندان اعتماد نکردند و این ضعف خود هنرمند است. هنرمندان نتوانستند هر ۳۶۵ روز سال را روی صحنه باشند. اگر گروههای نمایشی برای هر روز مردم نمایش داشته باشند، اسپانسرها و اداره هایی متقاعد می شوند که با ما همکاری کنند و پلی باشند برای عجین شدن مردم با هنر نمایش.

اکبری: باید در جهت حمایت دولتی و خصوصی از تئاتر فکری کرد چون تا از لحاظ اقتصادی گروهها تامین نباشند آثار تولیدی به کیفیت مطلوب در همه زمینه ها نمی رسد.

همانطور که آقای قلندری اشاره داشتند فعالیت مداوم یک سالن نمایش در هر شهر با اجراهای متفاوت می تواند همه یا حداقل بخشی از مردم را در طول سال به تئاتر دیدن عادت دهد. اما دولت و نهادهای مختلف برای تامین تقاضای مخاطبان باید سالن نمایش احداث و زیرساخت ها را به وجود بیارند.

مهر: آقای قلندری در صحبتهایتان از ضرورت بودن تئاتر توسط مسئولان و آموزش و پروش اشاره کردید. آموزش و پروش چقدر می تواند در فرهنگ تئاتر دیدن و تربیت مخاطب تئاتر تاثیرگذار باشد؟

قلندری: قطعا تاثیر زیادی می تواند داشته باشد. در کشور ژاپن یک معلم از یک مهندس حقوق و مزایای بیشتری دریافت می کند. سوال می شود که چرا یک مهندس که سالها درس خوانده و مهمترین رکن اقتصاد کشور را در دست دارد از یک معلم دبستان حقوقش کمتر است؟ جواب آنها این است: معلم است که دکتر و مهندس تربیت و به جامعه تحویل می

دهد. آموزش و پرورش پایه و اساس است برای آموزش، تشویق، راهگشایی، تربیت و انتخاب. باید از همان پایه دانش آموز را با حوزه های مختلف و هنرهای هفتگانه آشنا کرد.

اگر صادقانه بگویم ضرورت بودن تئاتر نه تنها از سوی آموزش و پرورش حتی از سوی متولیان حوزه تئاتر و مدیران بالادست که در سطوح مختلف فرهنگی هنری تصمیمات کلان می گیرند، احساس نشده است جز در تهران که مرکز است. در سالهای ۶۹ الی ۷۰ جشنواره های دانش آموزی و هنر در مدارس رونق و شکوهی دیگر داشت امروزه اما جشنواره برگزار می شود برای رزومه و ارائه گزارش به مرکز که مثلا ما هم جشنواره های دانش آموزی داریم.

اکبری: بله، اما چقدر آموزش و پرورش از کارشناسان مجرب تئاتر برای آموزش دانش آموزان یا حتی مربیان پرورشی استفاده میکند؟ یا اصلا چرا از کارشناسان تئاتر و دیگر هنرها برای تدریس استخدام نمیکند؟ کمیت برای آنها مهم است نه کیفیت.

 بازیگری تئاتر در هرمزگان برای شما چه مفهومی دارد؟

اکبری: بیشتر مردم بازیگران تئاتر را نمی شناسند از طرفی هیچ درآمد وجود ندارد و تنها عشق و علاقه و لذت بردن است که باعث ماندن در این هنر شده. اما اگر همانطور که قبلا گفتم شرایطی برای دیده شدن بیشتر هنر بازیگری فراهم شود شاهد رشد این هنر در استان هرمزگان هستیم زیرا ما ثابت کرده ایم استعدادهای زیادی در تمامی هنرها داریم که می توانیم در عرصه های ملی و جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم.

قلندری زاده: هرمزگان از جمله استانهایی است که در اصل مردم با هنر غریب نیستند و وجب به وجب این خاک که بنگری و به تاریخ این جغرافیا نگاه کنی مردم با افسانه ها، آیین ها، لیوا و زار و غیره عجین بودند. ما هر ۱۰۰ متر که از مرکز استان فاصله می گیریم با یک آیین، فرهنگ، گویش و منش جدید آشنا می شویم که همین تنوع زیست محیطی، گویشی و پوششی اینقدر زیاد و زیباست که دستمایه ای شده برای هنرمندان، که فقط آدم های آگاه در حوزه هنر از این پتانسیل استفاده می کنند.

اگر به شکلی می بود که تمامی هنرمندان ارزش های واقعی این استان را می دیدند و به چالش می کشیدند و به عرصه نمایش می گذاشتند ما مثل خیلی سالها پیش دوباره می توانستیم مردم را به دست بیاوریم. مثلا همین تعزیه با وجود تکرار هر ساله که هیچ چیز تازه ای به آن اضاف نشده چرا مردم با لذت تماشا می کنند. شاید به دلیل نزدیکی مردم به صحنه و عشق مردم این خطه به روایت است.

خانم اکبری شما گفتید در هرمزگان مردم بازیگران تئاتر را نمی شناسند. از آنجا که سینما و تلوزیون نسبت به تئاتر, شهرت بیشتری به همراه دارد, آیا دوست داشتید به جای تئاتر، در تلوزیون و سینما هنرنمایی کنید؟

اکبری: سال ۸۲-۸۳ که می خواستم انتخاب رشته کنم رشته هنر و سینما مد نظرم بود که با مخالفت شدید خانواده نشد در این رشته تحصیل کنم؛ اما اگر یک بار دیگر متولد شوم بازف بازیگری تئاتر را انتخاب می کنم چون آرامشی که از صحنه می گیرم در هیچ کجا بدست نیاوردم.

قلندری زاده: هردو این حوزه ها ارزشمند است. آیا اگر از بزرگانی مثل عزت اله انتظامی که از تئاتر به سینما رفتند این سوال را بپرسیم، قطعا تئاتر را انتخاب می کنند؟ مطلقی وجود ندارد. ولی عشق، ارزش و جایگاهی که هنر تئاتر برای این هنرمندان و خود من و همانطور که خانم اکبری گفتند دارد، اصلا قابل مقایسه با سینما نیست چون در تئاتر با مردم عجین می شویم و نفس به نفس مخاطب با شفافیت و صداقت بازی می کنیم اما در سینما اگر خطا کردم اینقدر نرم افزار و سخت افزار کنار دستشان هست و اینقدر کات می دهند تا بازی ام درست شود و هنر زنده ای نیست. راحت نجات پیدا خواهی کرد. به هر حال سینما هم تجربه بسیار ارزشمندی ست و جایگاه خودش را دارد و چالش خوبی ست.

 از تجربه خود در «همه دختولوک ها منم» بگویید.

اکبری: روزی که متن را خواندم و همینطور به جلو می رفتم، واقعا صحنه های زیبا  و بکر در ذهنم تداعی شد و احساس کردم می توانم شیوای دختولوک ها شوم. اعتراف می کنم در کارهای قبلی زیاد عنصر تخیل را بنا به هر دلیلی به کار نبردم. در این تجربه چیزهای زیادی یاد گرفتم. تکنیک های بازیگری را شناختم. یاد گرفتم که جدا از جسم، یک بازیگر تئاتر باید روح و روان خود را نیز بکار گیرد و دانش و تکنیک فرا گیرد. شاید در کارهای قبلی تنبلی کردم یا به این درک نرسیده بودم. واقعا از این تجربه راضی ام.

قلندری زاده: «همه ی دختولوک ها منم» برای من یک حباب بسیار روشن و شفاف و زیبایی بود که ابتدا از بیرون نگاهش کردم. چون من چیزی به جشنواره نمانده بود که به این تیم اضافه شده و قرار بود جایگزین بازیگری دیگر شوم که تقلید که نباشد هیچ، بتوانم چیزی به نقش بی افزایم و بازی خودم را ارائه دهم. ابتدا متن را خواندم بعد فیلم را دیدم و از بیرون نشستم این مجموعه را مطالعه کردم.

چیزی که برایم بسیار ارزشمند و زیبا بود و قبلا هم گفتم صمیمیت، صداقت، شفافیت و انرژی مثبتی بود که در تیم وجود داشت. همین فضا باعث شد که من شک و تردیدم را بیرون بیندازم. بالاخره برای آدمی که بعد از ۱۴ سال می خواهد به صحنه نمایش برگردد خواسته یا ناخواسته تردیدهایی به وجود می آید اما پس از ورود به این تیم در همان لحظه اول تمام شک ها و تردیدهایم تمام شد و خیالم راحت شد و نتیجه خوبی هم گرفتیم.

 در صحبتهایتان بارها به حمایت از هنر تئاتر اشاره کردید. نمایش «همه ی دختولوک ها منم» چقدر از حمایتهای دولتی، متولیان فرهنگی هنری، مسئولان مربوطه، نمایندگان شما در شورای شهر که داعیه فرهنگ و هنر دارند و بخشهای خصوصی حمایت کردند؟

اکبری: از این اثر جز مبلغ یک میلیون تومان که قبل از اجرای عموم اداره ارشاد لطف کردند, هیچ حمایتی  از هیچ ارگان, اداره  و هیچ مسئولی حتی نمایندگان شورای شهر که قبل از رای آوردن خوب  ادعای حمایت از هنر و هنرمند دارند، نشد. حتی برای ورود به جشنواره هر چه تلاش کرده ایم مسئولان حاضر به انجام وظیفه و تامین نیازهای اساسی جهت آماده شدن یک اثر به جشنواره نشدند و این بسیار جالب است، زیرا برخی از مسئولان فقط پشت تریبونها دلسوز و به فکر هنر این جغرافیا هستند وگرنه چه بسیار هنرمندانی که از جیب خرج می کنند و یا مجبور می شوند برای به ثمر نشاندن تلاششان برای تهیه دکور، نور و لباس و غیره مقروض شوند.

قلندری زاده: تا زمانیکه برای مسئولان ضرورت هنر تئاتر مشخص نشود، یعنی اینکه به اولویت آن پی نبرند که می توان به وسیله این هنر فرزندان خوب به جامعه تحویل داد و با این هنر می توان اخلاق و صداقت را به جامعه تزریق کرد و مشاور خوب و راهنمایی خوب باشد، این عدم حمایتها حل نخواهد شد. ما بودجه های کلانی داریم که صرف موارد بی ارزش می شود اما برای هنر تئاتر متاسفانه در خیلی مواقع هیچ. یا حداقل همه گروهها شانس حمایت، هر چند اندک را ندارند.

برای یک جشن معمولی در مناسبتهای مختلف در یک ارگان چه هزینه هایی که پرداخت نمی شود اما یک گروه تئاتر حالا بعد از اجرا در جشنواره دغدغه اش این است که چطور بدهکاری هایم را بپردازم؟ چطور فلان وسیله مثلا نور را که کرایه کرده ام، هزینه اش را بپردازم و... این دغدغه ها و مشکلات دست و بال هنرمند را می بندد و ذهن او را درگیر می کند که اگر اینها نباشد هنرمند راحت تر می تواند به فکر تولید آثار بعدی با کیفیتی بهتر باشد.

از تجربه تان در مورد کار کردن با یک کارگردان زن بگویید.

اکبری: از آنجا که خیلی ها معتقدند زنها با هم نمی سازند، از لحظه ای که متن را خواندم و وارد این کار شدم همه می گفتن چطور می توانی با همجنس خودت کار کنی؟ یک ماه اول که نه، همان هفته اول کار را رها می کنی. روزها گذشت و فهمیدم چقدر می شود با یک همجنس به راحتی، با عشق و صداقت کار کرد. اینقدر راحت بودم و تجربه شیرینی بود که حاضرم پیشنهاداتی که شده را کنار بگذارم و در کنار خانم زارعی بمانم چون کوچکترین حرفی حدیثی و رنجشی بین ما بوجود نیامد و سراسر احساس خوب، دوستی، صمیمیت و یادگیری بود.

قلندری زاده: جنسیت برای من معنا نداشته، ندارد و نخواهد داشت. ما در مورد کاری فوق العاده علمی و تخصصی صحبت می کنیم و تنها کاردان بودن شخص برای من مهم بوده و هست.